سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
اهمیت سبک زندگی در سیره و سخنان اهلبیت (ع)
ابنا/ بهمن ماه سال گذشته همایش علمی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع) با همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد و در آئین اختتامیه از منشورات این همایش رونمایی شد.
پیش از برگزاری همایش علمی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع)، نشست ها و گفتگوهایی با صاحب نظران و اندیشمندان انجام شد و مجموع این نشست ها و گفتگوها در غالب 5 ویژه نامه چاپ شد. خبرگزاری ابنا هر هفته، متن یکی از گفتگوها یا نشست های این ویژه نامه را منتشر خواهد کرد.
متن پیش رو گفتاری از حجت الاسلام و المسلمین دکتر «احمد حسین شریفی»، دانشیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مسئول کمیته علمی همایش سبک زندگی اهل بیت(ع) است.
وی در این نشست در مورد اهمیت و چرایی پرداختن به سبک زندگی اهل بیت(ع) در پنج محور: رابطه باورها و سبک زندگی در سخن اهل بیت(ع)؛ نقش فردیت و محیط در سبک زندگی از نگاه اهل بیت(ع)؛ حصول و زوال تدریجی سبک زندگی؛ سبک زندگی مناسب ترین راه انتقال باورها و ارزش ها؛ سبک زندگی ابزاری برای نمایش عزت و هویت خودی، صحبت کردند.
متن کامل سخنان استاد شریفی به شرح ذیل است:
چرایی پرداختن به سبک زندگی اهلبیت(ع)
هجمه عظیمی توسط رسانههای مختلف غربی به ابعاد مختلف سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی ما صورت گرفته است. پادزهر اصلی مقابله با این هجمه، احیا و روزآمد کردن و ترویج سبک زندگی اهلبیت (ع) است.
البته این هجمه اختصاص به سبک زندگی ایرانی و اسلامی ما ندارد، بلکه همه دنیا از آن ناراضیاند و حتی اروپائیان هم از اینکه سبک زندگی آمریکایی در کشورشان رواج پیدا میکند و هویت بومی و ملیشان را از بین میبرد، ناراحتند. ولی کشور ما در نوک این حملات قرار دارد. هزاران شبکه ماهوارهای در کشور ما قابل دریافتند؛ هرچند همه به قصد ضربه زدن به سبک زندگی ما راهاندازی نشدند، ولی طبق برخی از آمار دو یا سه هزار شبکه ماهوارهای به طور قطع در کشور ما قابل دریافت است و اغلب اینها به زبان فارسی نیستند و عموم مردم ما نمیفهمند که اینها چه میگویند؛ اما از طریق کارکردی که اغلب اینها دارند، میتوان فهمید که دگرگون کردن سبک زندگی جامعه مخاطبانشان را در دستور کار خود دارند.
به عنوان مثال: پخش موسیقی، آموزش رقص، نمایش مد و مدل، طراحی و دکوراسیون خانه و ... هنرهایی هستند که بدون اینکه حرفی بزنند و یا نیاز به فهم زبان باشد، منتقل میشود که همه از مصادیق سبک زندگی هستند.
بنابراین، یکی از مهمترین پادزهرهای مقابله با این هجمه، احیا و روزآمد کردن و ترویج سبک زندگی اهلبیت (ع) است. با توجه به اینکه ذهن و زبان مردم کشورها اهلبیتی است اگر سبک زندگی و رفتار آنها را اهلبیتی و روزآمد کنیم، بهترین پادزهر در راه مقابله با اینها و ترویج سبک زندگی اهلبیت در سراسر دنیا خواهد بود.
انقلاب اسلامی که با تأسی از فرهنگ اهلبیت به پیروزی رسید و به حیات خویش ادامه میدهد، مدعی پایهگذاری تمدنی جدید در عالم اسلام و گشایش درهایی جدید برای بشریت است. سالمترین، زیباترین و ملموسترین شیوه تمدن اسلامی، شیوه زندگی اسلامی است که در سخن و سیره اهلبیت (ع) عرضه شده است.
به تعبیر مقام معظم رهبری، این تمدن نرمافزاری میخواهد تا مردم محصولش را ببینند. لذا اگر صرفاً به اعتقادات و ارزشها و سخنانی که از اهلبیت منتقل شده اکتفا کنیم و به تعبیر دیگر، فقط آموزههای دینی را تبلیغ کنیم ممکن است برای قشر محدودی از افراد در دنیا و در جامعهمان که دغدغههای اندیشهای و معرفتی دارند جذابیت داشته باشد، ولی انگشتشمار و محدودند؛ اما زمانی این تمدن برای عموم مردم جامعه خودمان (یعنی همین حوزه تمدنی خاص اسلامی ـ ایرانی) و برای ملتهای مختلف دنیا، جذابیت دارد و قدرت عرض اندام در مقابل سایر تمدنها را خواهند داشت که محصول و میوه تمدنی را بچشند و ببیند و به صورت ملموس احساس کنند.
کارشناسان معتقدند که طریقه سبک زندگی، بُعد بیانگرایانه و نمایشگرایانه دارد و هویت باطنی و درونی جامعه را نمایش میدهد. ارزشها و باورها دیدنی نیستند. زمانی میتوان درون ملکات نفسانی را دید که به سبک و شیوه زندگی تبدیل شود و قابل عرضه و ارزیابی باشد. اگر این میوه تمدن اسلامی که در سخن و سیره اهلبیت عرضه شده به صورت روزآمد باشد شیرینترین و جذابترین میوهای است که میتواند برای بشریت عرضه شود.
چینش سبک زندگی
سبک زندگی از منظرهای گوناگون مورد تعریف و تحلیل قرار گرفته است. با توجه به اینکه حدود 130 سال از عمر این واژه میگذرد، تعاریف متنوعی از منظر جامعهشناختی و روانشناختی و ارزش شناختی برای آن ارائه شده است.
سبک زندگی را با توجه به معارف اهلبیت (ع) و محور بحث و موضوع همایش میتوان به این صورت تعریف کرد: سبک زندگی مجموعهای از رفتارهای فردی یا اجتماعی است که متأثر از باورها و ارزشهای پذیرفته شده، امیال فردی، محیط اجتماعی و شرایط اقلیمی، وجهه غالب رفتار فرد، گروه یا جامعه شده باشد.
به نظر بنده این دقیقترین و قابل دفاعترین تعریف از سبک زندگی است که با توجه به الهام از معارف اهلبیت و سیره و سخن آنان بیان شده است.
هنگامی که از سبک زندگی سخن میگوییم اولاً باید شیوه زندگی ساختارمند باشد و سیستمی به قضیه نگاه کرد نه تکرفتاری؛ ثانیاً متأثر از باورها و ارزشها باشد. به عبارت دیگر، رفتار نهادینه شده را سبک زندگی میگوییم. به عنوان مثال: اگر کسی یکبار در جلسهای نوشیدنی خاصی مانند دلستر خورد، نمیتوانیم بگوییم سبک تغذیهای ایشان در نوشیدنیها دلستر خوردن است؛ زیرا یک بار اتفاق افتاده است.
مثال دیگر اینکه الان در عروسیها مد شده که دامادها شب عروسیشان کراوات میزنند. ولی نمیتوانیم بگوییم سبک پوشش این افراد کراوات زدن است. اینها رفتار موردی است و اصطلاحاً به اینها سبک زندگی گفته نمیشود. سبک زندگی باید وجهه غالب رفتار فرد یا گروه و یا جامعه شده باشد. با توجه به این تعریف، اهمیت سبک زندگی از نگاه اهلبیت و در سخن و سیره اهلبیت را توضیح خواهم داد.
رابطه باورها و سبک زندگی در سخن اهلبیت (ع)
جامعهشناسان و روانشناسان این را پذیرفتهاند که سبک زندگی متأثر از نوع باورها و ارزشهاست و فاصلهای بین اینها نیست. بنابراین، علت تامّه رفتار و سبک زندگی، باورها و ارزشهاست. هویت انسان یک هویت سه لایه است که لایه زیرین آن، جهانبینی یا باورها و اعتقادات فرد است؛ لایه میانی، ارزشها و ایدئولوژی است و لایه روئین، بیرونی و ملموس، رفتار ظاهری انسان است. امام علی (ع) در خطبه 154 نهج البلاغه میفرماید:
«و اعلم أن لکل ظاهر و باطناً علی مثاله فما طاب ظاهره طاب باطنه و ما خبث ظاهره خبث باطنه ... واعلم انّ لکل عمل نباتاً و کلّ نبات لا غنی به عن الماء والمیاه مختلفة فما طاب سقیه طاب عرسه وحلت ثمرته وما خبث سقیه خبث غرسه وامرت ثمرته»
هر ظاهر و هر امر ملموس بیرونی، باطن و درونی مثل خودش دارد. کسی که ظاهرش پاکیزه و طیب باشد باطنش هم پاکیزه است و کسی که ظاهر خبیث و آلودهای دارد باطنش هم آلوده است؛ (یعنی ظاهر، معلول و محصول میوه باطن است) هر عملی مثل گیاهی است که رشد میکند و هر گیاهی نیازمند به آب است (یعنی باطن را به آب تشبیه میکند) و آبهایی که به گیاه یا درختان داده میشود مختلف است؛ اگر آن آب پاکیزه و طیب و طاهر باشد، میوه آن هم پاکیزه و طاهر است؛ اما اگر آن آب آلوده باشد، ثمره تلخ و میوه تلخ در پی خواهد داشت.
فردی به محضر امام حسین (ع) آمد و از عصیان و آلودگی خود به گناه گفت و از آن حضرت تقاضا کرد برای رهایی از این وضعیت راهی در اختیار او قرار دهد. امام این سبک زندگی را معلول ضعف ایمان او دانست. چون نگاه به توحید و معاد ضعیف است، رفتارش متناسب با آن شکل نگرفته است، لذا باید باورها را تقویت کند. امام حسین (ع) در جواب فرمود : پنج روش را میگویم؛ آزاد هستی هر شیوهای را که خواستی انتخاب و انجام دهی، به طوری که در سبک زندگی تو چیزی به نام حلال و حرام و گناه و ثواب وجود نداشته باشد.
«افعل خمسة اشیاء و اذنب ما شئت فأوّل ذلک لا تأکل رزق الله واذنب ما شئت والثانی اخرج من ولایة الله واذنب ما شئت والثالث اطلب موضعاً لا یراک الله واذنب ما شئت والرابع اذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک واذنب ما شئت والخامس اذا ادخلک مالک فی النّار فلا تدخل فی النار اذنب ما شئت»(بحار الانوار، ج 78: ص 126).
سه مورد از این پنج مورد مربوط به توحید و خداباوری و اعتقادی است و دو مورد بر اساس معاد میباشد؛ یعنی ضعف عملی این فرد و شیوه نادرست او معلول ضعف در توحید و معاد فرد است.
امام صادق (ع) میفرماید : «فساد الظاهر من فساد الباطن ومن اصلح سریرته اصلح الله علانیته و من خاف الله فی السر لم یهتک الله علانیته ومن خان الله فی السر هتک الله سرّه فی العلانیة» (مصباح الشریعة ص 107) آلودگی ظاهری، همان هویت لایه بیرونی است. از اینگونه احادیث و آیات قرآن زیاد آمده و این نوع ارتباط سبک زندگی را بیان میکند.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که اگر سبک زندگی متأثر از باورها و ارزشهاست، چرا افرادی که باور و ارزش یکسان دارند، سبک زندگیشان متفاوت است. حتی در سبک زندگی علما و مراجع هم اینطور میبینیم. آیا سبک زندگی، معلول مسائل دیگری است تا باورها و ارزشها.
در پاسخ باید گفت که اولاً: ممکن است عمق و کیفیت باورهای افراد متفاوت باشد. ایمان، درجاتی دارد که امام صادق (ع) برای آن ده درجه بر میشمارد. سطوح مختلف ایمان، سطوح مختلف سبک زندگی را سامان میدهد. همه ولو در یک طیف و در یک حوزه سبک زندگی دینیاند، اما سبک زندگی دینی لزوماً یک شکل نیست، بلکه میتواند متناسب با کیفیت و عمق باورها متفاوت باشد.
ثانیاً: باورها و ارزشها کلیات و اصول حاکم بر سبک زندگی را مشخص میکنند و در جزئیات دخالتی نمیکنند. به تعبیر دیگر، تنوع غرایز و سلایق را نباید نادیده گرفت. تنوع سلایق و غرائز محوریتی در اندیشه اهلبیت (ع) ندارد، یعنی ما در ساماندهی زندگیمان، نمیتوانیم محوریت را به غرائز و سلایق بدهیم و حق نداریم سلایق و غرائز را نابود کنیم. اهلبیت (ع) هرگز این اجازه را نمیدادند. مانند آن خانمی که نزد امام باقر (ع) آمد و گفت : من اهل تبتل هستم . امام فرمود : منظورت از تبتل چه است؟ گفت: میخواهم ازدواج نکنم، حضرت فرمود : برای چه؟ گفت: برای اینکه به عبادت و بندگی خدا بپردازم. امام باقر (ع) فرمود : این راهش نیست. این سبک عبادت، سبک نادرستی است. خدای متعال هم این را نپسندیده است. حضرت فاطمه (س) در نوجوانی ازدواج کرد و بچهدار شد، آنقدر کار کرد تا دستش پینه بسته بود و همین را عبادت میدانست. بنابراین، غرائز و سلایق را نمیتوانید نادیده بگیرید. اسلام این را نمیپذیرد.
علاوه بر این باید توجه داشت که غرائز هم در یک سطح نیستند و در افراد، مختلف هستند. یکی از فلسفههای حکم مترقی اسلام در مورد تجویز تعدد زوجات برای این است که افراد یکسان نیستند؛ نه اینکه اسلام بگوید همه این کار را انجام بدهند. این توصیه نیست بلکه تجویز و اجازه است. بنابراین، اگر خداوند این غرائز را در سطح وسیعی در اختیار کسی قرار داد، نباید خود را به نابودی و ولنگاری بکشاند. اسلام این را سامان و جهت میدهد، لذا چون اینها اصالت دارند و مورد توجه هم هستند، طبیعتاً با باورها و ارزشها میتوانند سازگار باشند. مثلاً کسی که تنوع رنگ را دوست دارد با اسلام منافات ندارد. باورها و ارزشها لزوماً اقتضای رنگ خاصی را ندارد، البته با شرایط و ضوابط توجه داریم که رنگ شهرت نباشد، اما تنوع غرائز اصالت دارد و مورد توجه هم هست. بنابراین، باورها و ارزشها یک سبک را سامان نمیدهند و با حفظ باورها میشود سبکهای متنوعی داشت.
ثالثاً: باورها و ارزشها جزءالعله شکلگیری سبک زندگی است؛ همانطور که سبک زندگی نیز جزء العله تغییر باورهاست. تعبیر زیبای قرآن در آیه دهم سوره روم این است که میفرماید: «ثم کان عاقبة الذین اسائوا» اگر میگفت «فکان»، یعنی علت تغییر باورها و ارزشها سبک زندگی بود و بالعکس. ولی چون علت تامه تغییر سبک زندگی، باورها و ارزشها نیستند، فرمود: «ثم کان»؛ یعنی آرام آرام و با لحاظ شرایط دیگر ضمیمه میشود.
رابعاً: مقتضیات زمانی و محیطی در چگونگی عینیت یافتن باورها در زندگی نقش دارد (تفاوت ظواهر زندگی ائمه). ممکن است عینیت و تحقق بیرونی یک اتفاق در دو مکان یا در دو زمان متفاوت باشد. نمونه بارزش تفاوت زندگی ائمه (ع) است. به گونهای که ظاهر زندگی و نوع پوشش و رفتار امام صادق (ع)، با زندگی امیرالمؤمنین متفاوت بود.
نقش فردیت و محیط در سبک زندگی از نگاه اهلبیت (ع)
در تعریف آوردیم که عوامل بیرونی و محیط بیرونی در سبک زندگی تأثیر دارند. یکی از دلایل تفاوت نوع پوشش و یا نوع آراستگی بیرونی ائمه اطهار مسئله تغییر اقتضائات زمان بود. این تفاوت گاهی برای مسلمانان و حتی پیروان اهلبیت (ع) قابل هضم نبود.
فردی نزد امام باقر (ع) آمد و دید که امام دستش را حنا بسته، آرایش کرده و خانه را تزئین کرده است. این فرد میگوید این چه طور سبک زندگی است؟ پیامبر و علی چگونه بودند و اینها چگونه هستند. روز بعد دوباره امام ایشان را دعوت کرد و به خانه امام آمد و دید که دیگر آن فضا نبود. امام فرمود: «آنها مربوط به همسرم و تأمین نیازهای همسرم بود، اینجا مربوط به خودم است». آن فرد سؤال کرد که این چگونه است؟ امام فرمود: «تمیز و زینت بسته باشید». یعنی اسلام نمیگوید اگر حنا بستهاید حرام یا واجب است، بلکه بستگی به شرائط دارد، مقتضای زمان و زندگی اهلبیت (ع) اینگونه بود.
«و سئل (ع) عن قول الرسول (ص) غیّروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود. فقال (ع) انّما قال (ص) ذلک والدّین قلّ فأمّا الآن و قد اتّسع بطاقه وضرب بجرانه فامرو و ما اختار.» (نهج البلاغه، حکمت 17) شخصی نزد امیرالمؤمنین آمد و وضعیت حضرت را دید. سؤال کرد که پیامبر فرمود: «غیّروا الشیب ولا تشبهوا؛ محاسن را خضاب کنید» چرا شما عمل نمیکنید؟ چرا سیره پیامبر را عمل نمیکنید و خلافش عمل میکنید؟ حضرت در پاسخ فرمود: «آن دستور مربوط به زمانی بود که دینداران کم بودند و کفار و مشرکان، اهل دین را یک عده پیرمرد میدیدند که دور پیامبر را گرفتند. لذا برای ضربه زدن به اسلام امیدوار میشدند؛ چون اینها (پیرمردها) توانایی جسمی قوی و زیادی ندارند. حضرت به این دلیل فرمود که محاسن را خضاب کنید. اما الان دین گسترده شده و پیروان فراوانی پیدا کرد. مرد و اختیارش؛ هر طور دوست دارید عمل کنید». یعنی دستور ابدی نبود که هر مسلمانی باید تا ابدالدهر اینگونه رفتار کند، بلکه مقتضای زمان باعث این نوع سبک زندگی شد.
شهید مطهری با استناد به برخی از روایات میگوید که تحت الحنک بستن هم مربوط به آن زمان بود و الان هیچ وجهی ندارد. ایشان از قول فیض کاشانی نقل میکند، تحت الحنک بستن مربوط به زمان پیامبر (ص) بود که یهودیها عمامه داشتند و از بالا میبستند. پیامبر فرمود برای اینکه متفاوت باشد شما از زیر ببندید و الان هم یک عده این کار را میکنند. کراوات هم یک زمانی لباس کفار بود و الان بیشتر مسلمانان از آن استفاده میکنند. اگر اجتهاد در سبک زندگی و در فرهنگ عمومی و مسائل اخلاقی میبود، خیلی از این تنگنظریها در جامعه نبود.
در گفتگوی امام صادق (ع) و سفیان ثوری و یارانش نیز روح سخن امام صادق (ع) این است که نوع پوشش مسئلهای زمانمند و مکانمند است؛ اسلام روح و فلسفه پوشش را مد نظر دارد نه صورت و ظاهر آن را. (کافی، ج 5، ص 70 ـ 65)
سفیان ثوری ظاهر امام را دید و از اینکه اما عبایی روی دوش مبارک انداخت که به نازکی پوسته داخل تخممرغ بود، خیلی تعجب کرد. سفیان ثوری که از زهاد و از اولین نحلههای صوفی بود اعتراض کرد که این چه پوششی است؟ خلاف اسلام و قرآن است. با یک گفتگوی مفصل سفیان محکوم میشود و میرود. روز بعد عدهای از یاران سفیان ثوری میآیند و میگویند دوست ما نتوانست با شما محاجه کند، اجازه میدهید ما حرف بزنیم؟ این روش اسلامی و سبک زندگی اسلامی نیست. امام در گفتگوی مفصل با تکیه بر آیات قرآن و روایات میفرماید که مسئله پوشش زمانمند ومکانمند است. اسلام، روح و فلسفه پوشش را مد نظر دارد نه صورت و ظاهرش. این بستگی به اقتضائات زمانی و شرائط اقلیمی دارد. ما نمیتوانیم به همه مسلمانان در همه دنیا بگوییم که باید یک پوشش نازک بپوشید. شاید در منطقه سردسیر باشد و یخ بزند. همچنین نمیتوانیم به مسلمانان بگوییم لباس چندلایه بپوشید؛ چون ممکن است در منطقه گرمسیر باشد و از گرما اذیت شود، لذا شرایط اقلیمی مهم و اثرگذار است.
حصول و زوال تدریجی سبک زندگی
با الهام از سیره و روش اهلبیت (ع) به دست میآید که حصول و زوال سبک زندگی تدریجی است. به تدریج زایل و حاصل و با مقاومت هم زایل و حاصل میشود؛ یعنی به سادگی نمیشود سبک زندگی مردم را تغییر داد؛ زیرا یک لایه آن هویت است که به سادگی و با یک بخشنامه و آئیننامه نمیشود آن را تغییر داد، بلکه باید بنیادی و با حوصله و آرامش به آن پرداخت.
مانند پیدایش سبک معماری اسلامی که در زمان پیامبر (ص) بلافاصله شکل نگرفته است، بلکه آموزهها مطرح شد (مهمانداری، صله ارحام و ...). این آموزهها یک شکل معماری خاص را توصیه و ارائه میدهد. در عالم اسلام این معماری در سنت و آثار باستانی ما شکل گرفت. معماری جدید هم در فضای کشوری ملموس است؛ مثلاً یک دفعه بخشنامه نشد که همه باید آشپزخانه اوپن داشته باشند و یا شیشهها تمام قد باشد. آرام آرام این سبک ایجاد شد. معماری آرام آرام تغییر پیدا کرد. بنابراین سبک پوشش و نظام تعلیم و تربیت از اول اینگونه نبود، بلکه آموزهها، این سبک علمی و دانشاندوزی را شکل داد و زوال آن هم تدریجی است. مانند زوال نظام بردهداری، خوردن گوشت خوک و .... که به مرور زمان تغییر پیدا کردند.
سبک زندگی مناسبترین راه انتقال باورها و ارزشهاست
انتقال ارزشها از دغدغههای همیشگی خانوادهها، مربیان و مبلغان و مسئولان فرهنگی بوده و هست. چه کار کنیم تا ارزشها منتقل شوند. راههای مختلفی وجود دارد که مناسبترین شیوه برای این کار، سبک زندگی است.
«یا ایها الذین امنوا لم تقولون مالا تفعلون ؛ کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون» (صف/ 2 و 3) گفتاری که مطابق رفتار تأیید نشود، خشم خدا را به دنبال دارد. گفتهای که مؤید رفتاری نداشته باشد، یعنی در سبک زندگی محقق نشده باشد ارزش ندارد. البته معنایش این نیست که اگر عمل نکردیم، توصیه هم نکنیم، خیر؛ ولی این بُعد را تأکید میکند که عمل اصالت دارد و مهم است و بهترین راه تبلیغ است. اگر نگویی و عمل کنی بهتر است از اینکه بگویی و عمل نکنی.
امام علی (ع) میفرماید: «ایها الناس انی والله ما احتکم علی طاعة الا واسبقکم الیها ولا انهاکم عن معصیة الا و اتناهی قبلکم عنها.» (نهج البلاغه، خطبه 175). «لعن الله الامرین بالمعروف والتّارکین له والنّاهین عن المنکر العاملین به.» (نهج البلاغه، خطبه 129)
امام صادق (ع) میفرماید: «کونوا دعاةً للنّاس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع والاجتهاد والصلاة والخیر فانّ ذلک داعیة.» (کافی، ج2، ص 78) با گفتار دعوت نکنید، بلکه دعوت باید به غیر گفتار باشد؛ زیرا عمل، نمایش ارزشها، باورها و نمود بیرونی آنهاست. باید به نمایش گذاشته شوند تا مردم ببیند، پرهیزگاری و تلاش و کوشش و نماز و خیرخواهی او را ببینند و در این صورت، دعوتکننده است.
امری که معقول است و در شیوه تبلیغی اهلبیت (ع) نمود دارد، ارائه آموزشهای کاربردی و مصداقی برای تغییر سبک زندگی است.
سؤال: پیامبر اکرم (ص) چگونه توانست سبک زندگی نیمهوحشیانه عرب جاهلی را به یک سبک زندگی تعالی جویانه و پیشرو تبدیل کند؟
جواب: به نظر بنده یکی از مهمترین ابعاد مسئله که پیامبر (ص) به آن پرداخت، این بود که هرگز به آموزشهای کلی و مفهومی اکتفا نکردند، بلکه ریزترین مصادیق را در گفتار و کردار خود نشان دادند.
در جلد دوم وسائل الشیعه در ذیل ابواب السواک، باب 13 درباره مسواکزدن دستورهایی بیان شده است. اینکه با چه مسواک بزنیم، چگونه و چه وقت مسواک بزنیم و ... . الان خیلی عقبتر از آن زمان هستیم؛ زیرا الان میگوییم مسواک زدن خوب است، اما توصیههای دیگری نداریم. همینطور ذیل ابواب حمام و تنظیف والزینه، باب 115 ذکر شده است که چه وقت حمام بروی، چگونه بشوری، پسر بچه را پدر حمام ببرد یا مادر؟ اگر اینها را بالای منبر بگویند متعجب میشویم؛ در حالی که پیامبر چنین میکردند.
اگر غرب در تبلیغ سبک زندگی موفق است، به این دلیل است که آموزش کاربردی میدهد. مثلاً میگوید: این نوع لوازم آرایشی را استفاده کن و این مدل لباس را بپوش. در پیامهای بازرگانی، مصداق عینی را میگویند. مثلاً نمیگوید برنج بخور، بلکه میگوید این نوع کیک را بخور تا قدّت بلند میشود. اینها اثر میگذارد؛ زیرا واقعیتهای عینی و جزئی و کاربردی گفته شدهاند.
یکی از بهترین کتابهایی که در حوزههای مختلف سبک زندگی در یکی دو سال اخیر چاپ شده کتاب مفاتیح الحیات حضرت آیتالله جوادی آملی است. اما به نظر بنده به سیصد سال قبل عقبتر برگشتیم؛ یعنی کتاب حلیه المتقین پیشرفتهتر از این کتاب است.
سبک زندگی، ابزاری برای نمایش عزت و هویت خودی است
سبک زندگی معرف هویت اختصاصی و نشاندهنده «خود برتر» فرد و جامعه است. دانشمندان غربی هم این نگاه را در سبک زندگی دارند. سبک زندگی هر فرد یا جامعه در حقیقت معرف هویت اختصاصی جامعه است و عمل به آن سبک زندگی نشاندهنده عزت نفس و جامعه و نشاندهنده خود برترش است، لذا به هویت خودش افتخار میکند و احساس میکند برتری دارد. در مقابل، تقلید از سبک زندگی دیگران، نشانهای از آلیناسیون و خودباختگی است. ائمه (ع) چگونه راهنمایی میکردند؟
پیامبر اکرم (ص) میفرماید :« لیس منا من تشبّه بغیرنا.» (نهج الفصاحه، حدیث 2413) کسی که شبیه غیر ما شود از ما نیست. مسلمانی که عزت اسلامی دارد با شبیه شدن به غیر مسلمان هویت اسلامی را نادیده گرفته است.
امام علی (ع) : «فانه قلّ من تشبّه بقوم الا اوشک ان یکون منهم.» (نهج البلاغه حکمت 207) اگر تشبه ظاهری به قومی پیدا کردیم، آرام آرام به آنها تبدیل خواهیم شد.
امام علی (ع): «من تشبه بقوم عُدّ منهم» (دعائم الاسلام ، ج2، حدیث 1838). تشبّه، همه حوزههای سبک زندگی را شامل میشود.
امام صادق (ع) میفرماید: «اوحی الله الی نبی من الانبیاء ان قل لقومک لا تلبسوا لباس اعدائی و لا تطعموا مطاعم اعدائی و لا تشاکلوا بما شاکل اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی.» (وسایل الشیعه ج 15 ح 20180).
معنای اینکه گفته میشود تشبه به سبک زندگی دیگران پیدا نکنید، این نیست که هر چه دیگران دارند ضد اسلامی است. خیر؛ بسیاری از حوزههای سبک زندگی مربوط به نیازهای انسانی است که تفاوتی با یکدیگر ندارند. مثلاً نظم ژاپنیها. فرق بین توکیو با نیویورک این است که در توکیو چراغ قرمز برای عابر پیاده است، اگر ماشین هم در خیابان نباشد مردم پشت چراغ قرمز میایستند ولی در نیویورک بر عکس است؛ یعنی اگر ماشین نباشد از چراغ قرمز عبور میکنند. این نظم ژاپنی که به آن افتخار میکنند مال ژاپنی بما هو ژاپنی نیست، مربوط به انسانیت است. اسلام هم روی آن تأکید کرده است.
سخن پایانی
به برکت تعالیم گذشتگان، ذهن و زبان ما ایرانیان علوی و فاطمی و حسینی است. این یک فرصت فرهنگی و منحصر به فرد است، اما رفتار ما همسو با ذهنیت و گفتارمان نیست. شکافی عظیم میان این دو وجود دارد. به عنوان مثال در حوزه عدالت و نظم این شکاف را به شکلی بسیار وسیع میتوان دید.
ما شیعیان به عنوان مذهب عدلیه شناخته میشویم، ولی تمام توجه حوزه و جامعهمان به عدالت فردی است، مثل اینکه پیشنماز یا قاضی و شاهد عادل باشند. آیا ائمه و مذهب تشیع همین عدالت فردی را میخواست یا عدالت سیستمی را هم میخواستند؟ اگر یک انسان عادل را در سیستم آلوده بفرستیم میتواند کاری از پیش ببرد؟ به نظر بنده امکان ندارد. سیستم باید عادلانه باشد. مگر پزشکان ما سوگند یاد نکردند از حقوق بیمار دفاع کنند و برای پول کار نکنند، امّا گرفتن پول زیرمیزی فاجعه عظیم منحصر به فردی در کل دنیاست که فقط برای کشور ما است.
امام علی (ع): «اوصیکما بتقوالله فی اهل بیتی و من بلغ کتابه ونظم امرکم»
طی هشت سال جنگ با تمام دنیا دویست هزار کشته داشتیم ولی در ده سال گذشته در تصادفات رانندگی بیش از دویست هزار کشته داشتیم. به نظر بنده، ضمن تحلیل چرایی این وضعیت، باید دید چرا شکاف بین ظاهر و باطن ما وجود دارد و چرا شکاف بین اعتقادات و عمل ماست؟ این نیاز به تحلیل عمیق دارد و باید رسالهای پیرامون این نوشته شود. باید راهکار ارائه بدهیم. چه کار کنیم تا فاصلهها کم بشود.
«اوصیکم بتقوا الله و نظم امرکم.» ظلم نکنید، تجاوز نکنید و آزار و اذیت ندهید. احترام به دیگران داشته باشید. این آموزهها انسانیترین و عقلانیترین هستند، مشکل چیز دیگری است که باید فکر شود.
با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید
منبع: ابنا
ویدیو مرتبط :
سبک زندگی اهل بیت (ع) اینی نیست که ما داریم