مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



سخنان سید حسن نصرالله در مورد آیت الله بهجت (ره)


به گزارش«شیعه نیوز»، آیت‌الله سید حسن نصرالله در گفت‌و‌گو با شبکه «اصیل» در مورد چگونگی آشنایی با آیت‌الله بهجت (ره) و شخصیت و ویژگی این عالم و عارف بزرگ، به ایراد نظرات خود پرداخت.

او در جواب سؤالی در مورد چگونگی دیدار اول گفت: در سفر اول با برادران ایرانی دیدار کردیم و برای پیگیری مسائل منطقه و لبنان و مسائل مقاومت و با مسئولان حزب‌الله بودیم . در سفر اول خواستیم به قم برویم. در آن سفر اطلاعات ما در مورد قم اندک بود و شنیده بودیم که هنگامی که به قم رفتید با آیت الله بهجت حتما دیدار کنید. در آن مجموعه مسئولان حزب‌الله، سید موسوی نیز همراه ما بود و من در سنین جوانی بودم.

در آن دیدار با هیبت آیت الله بهجت اشنا شدم و اغلب جلسه، وی ساکت بود و ما نیز نمی توانستیم به وی نگاه کنیم.

در ان دیدار شهید عباس خواستار برخی نصایح شد و آیت الله بهجت نیز گفت که به نماز و صلوات و استغفار بسیار پایبند باشید

این دیدار و شناخت اول بود. در دیدارهای بعدی‌مان از ایران ملتزم بودیم که به دیدار آیت الله بهجت نیز برویم.

دبیرکل حزب‌الله لبنان به نکته دیگری نیز اشاره کردند و گفتند: ایشان روزی برای بنده پیغام فرستادند و گفتند از این پس روزی دو بار صبح و عصر هر بار سه بار ذکر «"اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء» را بگویم. ابتدا تصور کردم که این را به دلیل خطر ترور و مشکل امنیتی فرموده اند اما چند ماه بعد جنگ آغاز شد و اسراییل هرنقطه ای را که فکر میکرد من در آن هستم، بشدت بمباران کرد. آنگاه فهمیدم علت توصیه این ذکر چه بود

سوال: چه جاذبیتی در آیت الله بهجت بود و چه کنز علمی در وی وجود داشت؟

نکات بسیاری در عرفان و سیر و سلوک و مسیر معنوی در وی بود. تمام چیزهایی که غالب لبنانی ها دنبال آن هستند.ارتباط کمی بین علمای لبنانی و ایرانی بود و عمدتا توجهی به این مساله نیز نمی شد.

در آن دوران ما نسبت به شخصیت اما خمینی (ره) علاقه قلبی ویژه ای داشتیم و ما رابطه بین امام با مردم و بالعکس را در چهره امام می‌دیدم. ما از دور با امام خمینی آشنا و شیفته او شدیم.

سوال: شخصیت آیت الله بهجت را چگونه توصیف می کنید و چه تاثیری در زندگی شما داشت؟

ما کتاب می خواندیم، اما اینکه در محضر شخصی بنشینی که نماد انسان کامل بود و مراحل عرفان را سیر کرده بود و کسی که تمام کلماتی که از وی می شنیدیم اثرات عجیبی داشت و ما می‌توانستیم از او استفاده کنیم و در شرایط سخت از قدرت کلمات او استفاده کنیم. مسأله دیگری بود

یقین، رجوع به خداوند و توسل با عبارات دلنشین برای ما بسیار تأثیرگذار بود.

سول: تأثیرات آیت‌الله بهجت در مقاومت و حزب‌الله چگونه بود؟

تمام مسئولان حزب الله از جوانان و بزرگان از محضر او بهره می بردند. هنگامی که ما به دیدار او می رفتیم و به لبنان باز می‌گشتیم تجریه معنوی خود را بازگو می کردیم.

برادران ایرانی نیز که از دیدار ایشان سخن می گفتند ما به سخنان آنان اعتماد می کردیم و گوش می کردیم. پس از رحلت امام خمینی نیز ما نسبت به رفتن به قم و دیدار با آیت الله بهجت بسیار حریص بودیم.

سوال: چه نصایحی در دیدار با آیت‌الله بهجت گفته می‌شد؟

در دیدارهایی که من بعنوان مسئول حضور داشتم، گزارش اندکی از اوضاع لبنان می دادم و ایشان به خوبی گوش می کردند و توصیه های لازم را می فرمودند و از یقین و توکل به خداوند بسیار سخن می گفتند.

در بقیه دیدارها عمدتا در مورد مسائل شخصی چون دوری از گناه، درس خواندن، تدریس، کتاب خواندن و ... سخن گفته می شد.

در ادامه به لطف اینترنت، ما توانستیم درس‌های خارج ایشان را نیز دنبال کنیم.

سوال: پس از شهادت پسرتان هادی، آیت‌الله بهجت پیام تسلیت فرستاد، مضمون این پیام چه بود؟

مضمون پیام دقیقا یادم نیست. اما پس از آن در سفر به قم از وی به خاطر این پیام تشکر کردم.

سؤال: هنگامی که خبر وفات آیت‌الله بهجت (ره) را شنیدید چه احساسی به شما دست داد؟

همگی بسیار متأثر شدم. از این لحاظ که وی را یک منبع همیشگی برای پاکی روح و فکر می‌دانستیم. او در سطح روحی و معنوی یک سند زنده بود. ما معتقد بودیم که او نمونه کامل یک عارف است که تواسنته مسیر عرفان و شناخت را بپیماید.

ج: آیا کرامتی از کرامات آیت الله بهجت را مشاهده کردید؟

من دو قصه را یادم است: قصه اول که به نسبت من بسیار مهم بود. پس از وفات امام خمینی، در آن زمان در تشکیلات حزب‌الله منصبی به نام دبیرکلی حزب الله وجود نداشت، دبیرکلی حزب‌الله پس از آن به وجود آمد، دبیرکلی عنوان رهبر نیست اما صلاحیت‌های بالایی دارد.

در آن زمان من در سن پایینی بودیم. اما در جلسه‌ای بزرگان به این نتیجه رسیدند که من این مسئولیت (دبیرکلی) را بر عهده بگیریم. این مسأله را با من در میان گذاشتند اما من نپذیرفتم و گفتم که من نمی‌توانم این مسئولیت را بپذیرم نه از لحاظ کفایت و نه اخلاقی و نه ... حائز این مسئولیت نیستم. آن‌ها به من گفتند که باشد تو فقط مسئولیت را بر عهده بگیر ما کمکت می‌کنیم. من گفتم محال است که بر عهده بگیرم. پس از مجادلات زیاد گفتم که بنابراین استخاره می گیریم و استخاره بین من و شما تصمیم می‌گیرد. گفتند باشد. آن‌ها رفتند قرآن آوردند و در ادامه هیچ کس حاضر نشد در مورد چنین مساله مهمی استخاره بگیرد. در انتها مبنا بر این شد که از آیت‌الله بهجت طلب استخاره کنیم. یکی از برادران مامور شد که به دیدار ایت‌الله بهجت (ره) برود و خواستار استخاره شود. او اصلا نمی‌دانست برای چه و به چه منظوری خواستار استخاره هستیم، به او فقط گفته بودیم که پیش آیت‌الله بهجت برو و از ایشان طلب استخاره کن. هنگامی که آیت‌الله بهجت استخاره کرده بودند، به فرستاده ما گفته بودند که به سید بگو به امید کمک کسی این مسئولیت را نپذیرد، کسی تو را کمک نمی‌کند.

در مورد مسأله بعدی، یکی از برادران اصرار داشت که در دیدار ما با ایت‌الله بهجت، او نیز حضور داشته باشد، پس از کلی اصرار، به او گفتم که باشد، تو همراه ما بیا اگر اجازه حضور دادند، شما هم وارد شو. او در ان دیدار از ایت‌الله بهجت خواستار استخاره شد و ایشان نیز بدون اینکه دعای مفصلی بخواند (عادتشان در استخاره همین‌گونه بود، دو کلمه‌ای ذکر می‌گفتند و قرآن را باز می‌کردند)  قرآن را باز کردند و بعد به این دوستمان گفتند که شما به این سفر نرودی، شما را نمی‌پذیرند. در همان لحظه رنگ صورت این فرد به ناگاه تغییر کرد و بعد از اینکه از منزل آیت‌الله بهجت بیرون آمدیم، دیدیم که بی قرار است و راه رفتنش غیر عادی است، گفتیم که مگر چه شده است؟ او گفت که من تصمیم داشتم برای تبلیغ به یک کشور غربی بروم و به مدت یک ماه نزد چند از بستگانم بمانم، اما پیش خودم مردد بودم که‌ آیا من را می‌پذیرند که یک ماه نزدشان زندگی کنم یا نه؟ که آیت‌الله بهجت دقیقا به این مسأله اشاره کردند. او گفت که من به این جور مسائل اعتقادی نداشتم اما امروز به شخصه آن را تجریه کردم.

سؤال: چه نکته ویژه‌ای در عرفان‌ آیت‌الله بهجت وجود داشت که در عرفای دیگر کمتر دیده می‌شد؟

او دائما ما را به معصومین و پیامبر اکرم (ص) رجوع می‌داد، نه به فلان فیلسوف یا عارف و ... . او مصداق منبع خالص و اصیل بود. او همچنین بسیار ساده و به دور از پیچیدگی بود و اینگونه نبود که یک چیزی را بگوید و تو تمام عمرت را برای فهمدینش صرف کنی. بسیار ساده سخن می‌گفت.

سخنی که می‌گفت همه می‌فهمیدند، از کشاورز و آهنگر و کارگر و عالم حوزوی .. همه متوجه سخنانش می‌شدند. او مدرسه سیر و سلوک برای همه مردم بود، نه برای خواص. همه مردم می‌توانستند از او استفاده کنند.

سؤال: کرامات بسیاری از آیت‌الله بهجت گفته شده است؛ امام خمینی (ره) می‌گفتند که ایشان مرگ اختیاری دارند و قائدنا الخامنه ای نیز فرموده‌اند که ایشان منبع لایزال کرامات هستند، مقام معنوی و کرامات ایشان در چه سطحی بود؟

من ضعیف‌تر از این هستم که به این سوال جواب بدهم. نمی‌دانم.

سؤال: امام خمینی کمتر به دیدار کسی می‌رفتند اما به دیدار آیت‌الله بهجت (ره) پایبند بودند. امام خامنه‌ای نیز بسیار به دیدار ایشان می‌رفتند و مشورت می‌گرفتند. این روابط را چگونه توصیف می‌کنید.؟

رابطه مشخص است، اما کیفیت رابطه مشخص نیست. اما معلوم است که امام راحل و امام خامنه‌ای به آیت‌الله بهجت ارادت و از او طلب دعا داشتند و به عظمت و مقام روحانیت او بسیار اعتقاد داشتند.

سؤال: چگونه آیت الله بهجت را به عنوان یک عارف به نسبت عارفی که در بین مردم است و عارفی که عزلت پیشه می‌کند توصیف می‌کنید؟

این از خصائص ایشان بود که تمام عمرش را صرفا به خود نپرداخت و با مردم در ارتباط بود، با مردم عادی و حوزوی در ارتباط بود.این محبت عظیم و احترام شدید از طرف عامه مردم، حتی کسانی که در عمرشان ایشان را ندیده بودند، نسبت به ایشان وجود داشت و آن‌ها به ایشان ارادت داشتند. آیت‌الله بهجت با سن بالایشان از مردم کناره نمی‌گرفت. این رابطه دو سویه بود و ایشان ب&


ویدیو مرتبط :
سخنرانی سید حسن نصرالله در مراسم بزرگداشت آیت الله بهجت