حکایت/ غرض انسان را کور می کند


خراسان/ شخصی به سمت قضاوت منصوب شد. چون به جایگاه قضاوت نزدیک شد، شروع به گریستن کرد. نایب او گفت: اکنون چه جای گریه و زاری است، حال جای شادی و طرب است. قاضی گفت: از این می ترسم که چون بین دو طرف دعوا جاهل هستم ولی آن دو طرف بر کرده خود عالم هستند حکم ناروایی بکنم. نایب گفت: درست که آن دو بر شکایت خود آگاه ترند اما هر دو مغرض هستند و غرض آن ها را کور کرده اما تو جاهل بدون غرض هستی و تا هر وقتی که رشوه نستانی از هر دو داناتری.

تا تو رشوت نستدی بیننده ای
چون طمع کردی ضریر و بنده ای
مثنوی معنوی


ویدیو مرتبط :
حسن عباسی/مگر این که چشم دل انسان کور باشه