قورمه‌سبزی و تلگرام


امروز می‌توانید سر سفره و در حال خوردن قورمه‌سبزی به دوستی در کانادا بگویید که درباره صلح جهانی چه فکر می‌کنید.

شرق/ ناهید طباطباییویتا ساکویل وست، شاعر انگلیسی، دوست صمیمی ویرجینیا وولف و همسر سفیر انگلیس در ایران در زمان رضاخان، سفرنامه‌ای نوشته به نام مسافر تهران که بسیار جذاب است.

در مقدمه این سفرنامه، او خاطرنشان می‌کند که «نامه» نمی‌تواند وسیله خوبی برای ارتباط بین دو نفر باشد، چون مثلا وقتی تو در تهران نامه‌ای می‌نویسی و پست می‌کنی، زمانی به دست مخاطبت می‌رسد که تو در شهری دیگر و شرایطی دیگر هستی.

بنابراین تمام چیزهایی که تو می‌خواهی با مخاطبت در میان بگذاری شامل مرور زمان و بیات شده است. این نوشته مال ٩٠ سال پیش است و ما بعد از ٩٠ سال الان با انواع و اقسام نرم‌افزارها و با یک گوشی موبایل یا لپ‌تاپ می‌توانیم درجا نه‌تنها با یک نفر بلکه با چندنفر صحبت کنیم و تصویرش را ببینیم.

تکنولوژی خیلی زود همه‌چیز را کهنه و منسوخ می‌کند و ما را با امکاناتی جدید و یک نوستالژی کم‌رنگ به‌همراه می‌برد. امروز نه ٩٠ سال بلکه ‌هزارسال از آن‌موقعی که نامه‌ها بوی عطر می‌دادند، رد اشکی بر چهره داشتند، یا نقش بوسه‌ای در پایان، می‌گذرد.

اما امروز «تلگرام» بر جهان حکم‌فرمایی می‌کند. امروز گروه‌های کاری، فکری و... به صورت جمعی با این نرم‌افزار با هم در ارتباط هستند و این البته یکی از امکانات آن است. امروز می‌شود با تلگرام هر فکر و احساسی را فوری به مخاطب منتقل کرد.

امروز می‌توانید سر سفره و در حال خوردن قورمه‌سبزی به دوستی در کانادا بگویید که درباره صلح جهانی چه فکر می‌کنید. خب این خیلی عالی است. اما به نظر من چنین امکانی باعث می‌شود که ارتباط‌ها هرچه‌بیشتر عزت، صداقت و خصوصی‌بودن خود را از دست بدهند.

افرادی که به صورت گروهی با هم ارتباط می‌گیرند در پیام‌های خود همان اهدافی را در نظر می‌گیرند که در یک معامله تجاری. ایشان مرتب در مورد کوچک‌ترین مسائل موضع می‌گیرند، تظاهر می‌کنند و جایگاه خود را مشخص می‌کنند.

ایجاد ارتباط به این طریق شرکت در یک بازی گروهی است و اندیشیدن مدام به اینکه باید برنده شد حتی به قیمت تقلب‌کردن. من که دلم برای نامه‌نوشتن خیلی تنگ شده است، برای مداد و خودکار و کاغذی که لطیف و رنگی است و احیانا نقش گل دارد، برای اینکه پستچی زنگ در را بزند و نامه را به دستم بدهد و من ذوق کنم.

برای اینکه با بی‌صبری پاکت را باز کنم و تندتند دوخط اول را بخوانم و بعد باز هم بخوانم و بعد آن را کنار نامه‌های دیگر توی کشو قایم کنم تا کهنه شود و رنگ کاغذش بپرد و بماند، تا وقتی نیستم، کسی دیگر آن را بخواند... . به نظر شما ویتا درباره تلگرام چه فکر می‌کرد.


ویدیو مرتبط :
‫قورمه سبزی Ghormeh Sabzi‬‎