سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



زندگی شخصی امیرعلی نبویان : من از تمجید گلاب آدینه بسیار لذت بردم


امیرعلی نبویان نویسنده محبوب این روزهاست که طرفداران زیادی دارد, در ادامه مصاحبه ای متفاوت از این هنرمند را خواهید خواند.زندگی شخصی امیرعلی نبویان

امیرعلی نبویان متولد دوم فروردین سال 1359و فارغ التحصیل رشته ی مهندسی برق از دانشگاه مازندران میباشد.

او در برنامه رادیو هفت نیز حضور داشته است و در در سریال نوشدارو نیز به ایفای نقش پرداخته است.

امیرعلی نبویان، نویسنده محبوب مجموعه داستان های قصه های امیرعلی, گفتگویی انجام داده است که بخش های جذاب آن را در ادامه می خوانید.

امیرعلی تو در دانشگاه برق خواندی؛ كلاس‌های بازیگری را هم به موازات آن می‌رفتی؟

نه. مدت‌ها فاصله افتاد.

در این بین چه می‌كردی؟

كار می‌كردم.

چه سالی از آمل به تهران آمدی؟

سال 87 برای كلاس‌های بازیگری به تهران آمدم.

امیرعلی از تمجید چه کسانی تا حالا خیلی لذت بردی؟

خیلی‌ها مثل گلاب آدینه. من از تمجید گلاب آدینه بسیار لذت بردم. خدا را شكر خیلی‌ها بودند. حس آن لحظه اندازه آدرنالین ندارد یك ریخت دیگری است.

هدایت هاشمی به ما تمرینی داده بود كه باید لیرشاه را به صحنه می‌بردیم. من این لیر  شاه را با بعضی از شخصیت‌ها و كاراكترهای تاریخی ایران آدابته كردم و به یك زبانی آن را نوشتم كه به محض آوردن اسم فلانی، مخاطب متوجه شود كه قصه پشت سر این آدم چیست و بعد قصه را با وام گرفتن آن شخصیتی كه ساخته‌اید متوجه شود. این كار را كردم و هدایت هاشمی خوشش آمد و نكات مثبتی را بیان كرد.

یك ماه بعد كتابی در مورد علی حاتمی می‌خواندم. این كتاب مجموعه مصاحبه‌های ایشان و مجموعه نقدها در مورد فیلم‌هایش و مجموعه آثار او از دورانی بود كه با تلویزیون كار می‌كرد تا بعدها. در مصاحبه‌ای ایشان می‌گوید: من زمانی كه دانشجوی ادبیات نمایشی بودم، اساتید كه به ما تكالیف می‌دادند، من با آدابتاسیون این نمایش‌ها با برخی داستان‌های فولكلور و استفاده از شخصیت‌های تاریخی اینها را به شكل دیگری روی صحنه می‌بردم. من این موضوع را ساعت دو و نیم شب فهمیدم.

موجودی كه من آرزو داشتم كاشكی زنده بود و كف صحنه او را تی می‌كشیدم در آن دوره همان كاری را می‌كرد كه من كرده بودم و آن شب یكی از بهترین شب‌های زندگی من بود. منتها مشكل این بود كه ساعت دو و نیم شب یا همه كسانی كه شكسپیر و لیر شاه و حاتمی را می‌شناختند خواب بودند یا رفقای شب‌زنده‌دار كه بیدار بودند، اهل این ماجرا نبودند و شما نمی‌توانستید این شادی را با كسی در میان بگذارید. (خنده)

معلمت در موسسه كارنامه هدایت هاشمی بود؟

هدایت هاشمی، مهتاب نصیرپور، حسن معجونی، امیر پوریا، بهمن دهقانی، آناهیتا اقبال‌نژاد و. . . بودند.

امیرعلی وقتی به تهران آمدی نمی‌ترسیدی؟

من كلاً نمی‌ترسم. به دل قضیه می‌روم و برایم چیزی مهم نیست. می‌روم اگر باختم كه باختم و نمی‌ترسم.

روزی كه برای مصاحبه رفتم مرا رد كردند. من صادقانه رفتم آنجا و گفتم هیچ چیزی بلد نیستم به آنها برخورد و گفتند كه اینجا چه كار می‌كنید؟ گفتم آمده‌ام یاد بگیرم. قول می‌دهم اگر به من یاد بدهید، یاد بگیرم. مرا از اتاق بیرون فرستادند و چند نفری نشستند و گپ زدند و یكی، دو نفر از آنها عصبانی بیرون رفتند. بعد خانم اسكندرپور آمد و گفت من شما را قبول كردم. من هم گفتم نمی‌گذارم خجالت‌زده شوید.

هدف تو چه بود؟

امیرعلی: رو كم‌كنی. من فوتبال تماشا می‌كردم كه یكی از دوستانم به من گفت یك آقایی دارد انتخاب بازیگر می‌كند و من عكس تو را به او نشان داده‌ام. آن آقا گفته بود خیلی خوب است بگویید كه بیاید. دوستم جواب داده بود كه من شمال هستم و در پاسخ شنیده بود كه اشكالی ندارد، بیاید.

من هم در این فازها نبودم و علاقه‌مندی‌ای به این جریان نداشتم ولی به آنجا رفتم و از من سؤالاتی در این مایه‌ها كه شغل پدرت چیست، پرسیدند. متوجه شدم كه از من پول می‌خواهد. خیلی به من برخورد. وقتی از پله‌ها پایین آمدم آدرس كلاس بازیگری روی در آنجا بود. خواستم روی او را كم كنم و روزی او به من بگوید بیا با من كار كن و من جواب بدهم كه با شما كار نمی‌كنم. فقط به همین علت.

پیشنهاد بازیگری جدی هم داشتی؟

امیرعلی: بازی هم كرده‌ام ولی هر جا كه می‌روم توقیف می‌شود. رادیو هفت را كه درش را بستند. خانه دختر كه توقیف شد و خندوانه كه مجوزهای تمام موزیك‌ها را... .

پیشنهاد بازی داشته‌ام ولی ترجیح می‌دهم در تلویزیون بازی نكنم چون در تلویزیون هستم و به شكل دیگری كار می‌كنم و راضی هستم.

به تلویزیون طرحی داده‌ام برای تصویب یك سریال ظاهرا بیست و چند قسمتی كه البته با استاندارد ریتم تلویزیون ایران اگر بخواهد پخش شود باید بیش از 50 قسمت باشد ولی می‌خواهم ریتم تند دلچسبی داشته باشد. به قول فرزاد موتمن یك سالاد است. بستگی به این دارد كه مجوز بگیرد یا نه؟!

مستقل زندگی می‌كنی؟

امیرعلی: من مستقل زندگی می‌كنم.

ازدواج نكرده‌ای؛ چرا؟

امیرعلی: من دوست خوبی هستم ولی می‌دانم كه همسر خوبی نیستم و الان شرایطم طوری است كه. . .

امیرعلی عشق افلاطونی داشتی؟

نه. شرایطم را هیچ موجودی نمی‌تواند تحمل كند و اگر تحمل كند او عیبی دارد؛ بنابراین ترجیح می‌دهم با او ادامه زندگی مشترك نداشته باشم. زندگی شرایط خوبی از نظر ساعت خواب و نوع و ... ندارد. وقتی می‌خواهید با یك نفر ازدواج كنید، لازم است كه یك ماه با هم معاشرت كنید و خانواده‌ها را در نظر بگیرید؛ بنابراین این ماجرا موكول شده است به سال آینده. اصلا این‌طور نیست كه بگویم ازدواج نمی‌كنم.

برای این برنامه داری؟

ناچارم برنامه داشته باشم. چون من  آدمی بودم كه باید با تو سری یك كارهایی را انجام دهم. باید زوری بالای سرم باشد.

یعنی می‌خواهی ازدواج كنی؟

معتقدم ازدواج خوب است. اصلا به این قضیه این‌طور نگاه نمی‌كنم كه ازدواج از اساس كار احمقانه‌ای است و فلان. اتفاقا به نظرم خیلی كار درستی است ولی اگر كار درست را به‌درستی انجام ندهید، غلط است؛ بنابراین بهتر است كه انجام ندهید. الان اگر بخواهم هرگونه اقدامی انجام دهم، غلط است. شك ندارم؛ یعنی ایراد هم از من است. هر كس هم بگوید كه من با همه اینها كنار می‌آیم اصلا آدم خطرناكی است كه ممكن است پس‌فردا تبدیل به آنتی‌تز خود شود و یقه شما را بگیرد و زندگی‌تان را از بین ببرد.

منبع : مجله زندگی ایده آل


ویدیو مرتبط :
گلاب آدینه در قصه ها