سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
گزارش تکاندهنده از زندگی در شهرک رسالت
«آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفر با پنج هزار خانه، پنج هزار خانه با چندهزار خانواده که حالا ٣٠ سال است شیرهای آب را که باز میکنند، چاه برایشان «مایه حیات» نمیآورد، سنگ میآورد، شن ریز، روغن گازوییل و میبرد آنها را صاف میچسبند به کلیههایشان که حالا صدای ناله خیلیها را بلند کرده.»
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: «آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفری که سالهاست دستهایشان را که سایبان چشمهایشان میکنند، جنوبشان زمین است و جاده و خاک مردگان، شمالشان تهران است و «مردم خوشبختش» و شمال تا جنوب برای آنها در همین زمینهایی خلاصه شده که مغازه و خانههای مردم را هرروز رنگی میکنند: سبزی، میوه، گندم و جو.
آنها ١٥هزار نفرند. ١٥هزار نفر که تا همین چند روز پیش، همین سه شنبه هفته گذشته، بعد از ٣٠سال آزگار، هنوز کسی نمیدانست چند نفرند؛ کسی نمیدانست چه میخورند و از حال و هوای زندگی آنها در شهرکی که خودشان دوست دارند نامش تا همیشه «شهرک رسالت» بماند و شهرداری منطقه ١٩ و بخشداری شهر آفتاب، آن را روستا میدانند، کسی خبر نداشت. «شهرک رسالتِ» آنها و روستای «صالح آبادِ» شهرداری، جایی است در جنوب بزرگراه آزادگان، غرب اتوبان بهشت زهرا و شرق اتوبان شهید کاظمی که تا همین چند روز پیش و قبل از آنکه «رحمتالله حافظی»، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر به آنجا برود و وضع آبش را «فاجعهآمیز» بداند، مردمش با آب چاههای آن میساختند و صدایشان درنمیآمد. تا اینکه سه شنبه هفته قبل آمد؛ وقتی حافظی، عضو شورا از فاجعهای گفت که چندین هکتار زمین کشاورزی جنوب تهران را در دستهایش گرفته و از آب شُربی که فاجعهآمیز است و خطرناک: «چندین هکتار از مزارع کشاورزی جنوب تهران توسط فاضلاب خام آبیاری میشود و این فاجعه زیستمحیطی است. شهرک رسالت در جنوب شهر تهران به شبکه آب شرب شهری متصل نیست. در جنوب بزرگراه آزادگان، غرب اتوبان بهشت زهرا و شرق اتوبان شهید کاظمی، مجموعه مسکونی به نام رسالت وجود دارد. در این شهرک ١٥هزار نفر از شهروندان زندگی میکنند که به شبکه آب شهری متصل نیستند و فاقد شبکه فاضلاب هم هستند. آب شرب این محله از چاههای عمیق تأمین میشود و این نگرانی وجود دارد که در برخی از ماههای سال میزان نیترات آب این چاهها از حد استاندارد بیشتر شود که این موضوع تهدید کننده است.»
حافظی هفته پیش در شورای شهر تهران گفت که «بخشی از فاضلاب منازل این محله از کوچهها جاری و در مزارع کشاورزی که در حاشیه آن قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد و وزارتخانههای بهداشت و درمان، جهاد کشاورزی، نیرو و سازمان محیطزیست دراینباره مسئول هستند و انتظار پاسخ گویی و اقدام در این زمینه داریم.»
آنها ١٥هزار نفرند و «رضا» و «علی» و «پروین» و «سکینه» فقط چندنفر از آن ١٥ هزارنفرند. آنها اعضای شورای شهر تهران را نمیشناسند، تهران را زیاد نگشتهاند و زندگی برایشان کارگری روی همین زمینهاست و دل خوش کردن به همین حقوقهای بخور و نمیر. به اندازه همه این ندانستنها اما دلشان پر است؛ پرِ پر. «سکینه کلانتری» که ٥٨ ساله است و امروز آمده استخر محل، تا سر ظهری، تنی به آب بزند، یکی از آنهاست. چادرش را سفت گرفته و با دستهایش، زیر چانه گرهاش زده: «من ٣٥سال است که در این محله زندگی میکنیم و اینکه نمردهایم، دست خدا بوده است. یک وقتهایی آب بوی لجن میدهد. خیلی وقتها که میروم روستای خودمان و برمیگردم، نمیتوانم آب اینجا را بخورم، مزه بخصوصی میدهد. انگار همیشه گل توی آن است. وقتهایی که آب را میریزیم در شیشه نوشابه، سفیدک میزند. کتریهایمان همیشه سفیدک دارد و ته آنها پر از شن است. دخترم هم سنگ کلیه دارد.»
«نسرینِ» ٥٧ ساله هم که دوست «سکینه» است، کم دراینباره حرف ندارد: «من چند سال است که سنگ کلیه دارم، بچههایم هم دارند. رفتیم دکتر، گفت به خاطر آبی است که میخوریم. شلنگ را که باز میکنیم، گوله گولههای سنگ بیرون میآید. اولها بهتر بود، ١٠سال است که خیلی بد شده است. چندبار با مردم محل به سازمان آب رفتیم و شکایت کردیم ولی فایدهای نداشت. ما از بدبختی آمدیم اینجا. جایی نبود که با پول کم مان بتوانیم اجاره کنیم. با مصیبت اینجا زندگی کردیم.»
اطراف زمینهای شهرک رسالت پر است از خانههایی که ساکنانش حالا سالهاست که دل خوشی از جای زندگی شان ندارند؛ نمونهاش همین «علی»، ٤٧ ساله است و نزدیک همین زمینها زندگی میکند. او با شکمی که برآمده و اخمهایی که زیاد توی هم اند، جلو میآید برای گفتن، برای اعتراض کردن: «والا به خدا زن و بچه مان اینجا آسایش ندارند. ٢٥ سال است اینجا زندگی میکنیم. این آب را شما ببینید، از خانهها و درمانگاهها میآید بیرون میرود داخل زمینها. من و همه اعضای خانوادهام سنگ کلیه داریم. هر دفعه میرویم دکتر، کلی خرجمان میشود، از کجا بیاوریم بدهیم؟»
«اصغر» هم ٢٥سال است ساکن اینجاست. او میگوید همیشه خانهشان را بوی فاضلاب برداشته است و به خاطر همین فاضلاب هم است که خانهها همیشه پر از پشهاند: «من تازه ازدواج کرده ام. از وقتی خانمم از شش ماه پیش از شهرشان آمده اینجا، سیستم گوارشیاش به هم ریخته است. هرچی میخورد گلاب به رویتان بالا میآورد. داخل شهرک بردمش یک دکتر، گفت بهخاطر مشکل آب است که عفونت دارد و ... . به خدا سه میلیون خرجش کرده ام. الان یک جوراب زدهایم سر شیرهایمان، خداوکیلی هرچند وقت یک بار پر از سنگ میشود.»
«حمیده» و «پروین» همسایههای «علی» و «اصغر»اند. «حمیده» ٣٦ ساله است و با دخترش در حال رفتن به خانه شان است. او از آبی میگوید که «آب» نیست و غذایی که مزهاش با غذای تهرانیها زمین تا آسمان توفیر دارد: «آب اینجا واقعا آب چاه است، با آب تهران خیلی فرق میکند. تا دلت بخواهد در فامیل ما سنگ کلیهای داریم. من خودم شن دارم، به خاطر آب است باید حتما آبی که استفاده میکنم آب جوشیده باشد. بارها زنگ زدهایم اداه آب ولی هیچ مشکلی حل نشده است. تازه الان آبادی شده، چند سال قبل میآمدید ببینید اینجا چه خبر است.»
«پروین» هم که چادر رنگی سر کرده و زیر آفتاب ظهر اردیبهشت، پیشانیاش از عرق برق میزند، حرفها برای گفتن دارد: «خیلی وقتها آب بوی گازوئیل میدهد. کلیه همه مان خراب است، خودم معده درد دارم و همه بچههایم سنگ کلیه دارند. دخترم هرچند وقت یک بار باید برود سنگ کلیهاش را بشکند.
اهالی شهرک رسالت اما هر چقدر تا به حال مسئول و وزیر و وکیل ندیده باشند، یک نفر را خوب میشناسند؛ «پوریا گلمحمدی»، عضو شورایاری محل را که حالا دیگر عادت کردهاند تا هرچند وقت یک بار او را در خانههایشان ببیند که آمده برای تحقیق و دادن گزارش به «بالا بالاها».
«پوریا گل محمدی» همینجا به دنیا آمده، همینجا بزرگ شده و همینجا هر روز نگرانیهایش از وضع آبی که از چاه میآید و به بدنهای هم محلهایهایش میرود، بیشتر میشود. برای همین هم است که هرجا از مردم شهرک رسالت درباره مشکلاتشان سوال شود، اول از همه «آقا گل محمدی» را نشان میدهند. او حالا حرفهای زیادی برای گفتن از وضع آب و زمینهای کشاورزی اطراف شهرک رسالت دارد که میگوید تا درستشان نکند، دست بردار نیست: «جمعیت اینجا با جمعیت صالح آباد ٢٠ هزارنفر است. مشکلات آب اینجا تا دلتان بخواهد زیاد است. از اینجا شاه لوله سد ماملو و لوله آب بهشت زهرا کنار اینجا رد میشود ولی بخشداری میگوید اگر ما از این لولهها به شما آب بدهیم، نمیتوانیم به بهشت زهرا آب بفرستیم. این آب میرود تصفیه خانه و برمی گردد به سمت تهران و الکی میگویند که به ما هم از این آب که آب تهران است میدهند درحالی که این حرف دروغ است. به ما آب قلعه مرغی میدهند که آب چاه است و با روشی آن را تصفیه میکنند یا کلر میزنند و به لولهها میفرستند. ما به تازگی آب اینجا را دادهایم آزمایشگاه تا آزمایش کنند و نتیجه را بگویند ولی مطمئنیم که این آب آلوده است. اطلاعاتی هم که از بهداشت به دست ما رسیده نشان میدهد که این آب آلوده است. هیچ آبی که از چاه بیرون بیاید قابل مصرف نیست. الان با گاز به این آب کلر میزنند. آب اینجا سنگین است. حتی من از یکی از مسئولان بهداشت منطقه ١٩ سوال کردم به من گفت که کلا آب منطقه ١٩ مشکل دارد؛ آب سنگین است.»
او میگوید: «در حال حاضر ٤٠ لیتر در ثانیه، آب وارد خانههای مردم اینجا میشود، فرض کنیم ٥ لیتر آن را مردم بخورند و بقیه را قطعا برای شست و شو و نظافت و حمام و ... استفاده میکنند. این آب از خانهها و مراکز بهداشت و درمانگاهها خارج میشود و مستقیم به زمینهای کشاورزی اطراف اینجا وارد میشود؛ مثلا اگر کسی خون دماغ میشود، زخمش را میشوید و ... و همه تمیزکاریهای درمانگاه هم وارد جوی آب میشود و مستقیم وارد زمینهای کش&
ویدیو مرتبط :
گزارش تکان دهنده