محبوب
2 دقیقه پیش | امیت سرکیسیان، اولین شهید مدافع حرم ارامنه! / شایعه 0506این تصویر جعلی است و عکس اصلی مربوط به شهید مدافع حرم هادی شجاع در مشهد می باشدمتن و پاسخ شایعه |
2 دقیقه پیش | وقتی موبایل برای سلامت شما مفید می شود!!جریان سریع امور در دنیای امروز به حواسپرتی بیشتر و نداشتن وقتی برای آسودگی انجامیده است. در چنین شرایطی نیازهای بدن به آسانی فراموش میشود. خوشبختانه همان وسایلی که ... |
عکس نوشته و متن های مرگ (باید پذیرفت)
گالری عکس نوشته های مرگ، سایت نازوب همیشه خواهان شادبودن شما کاربران عزیز است اما حقیقتی است که راه فراری ندارد … روح همه رفتگان پر کشیده به آسمان شاد
روز مرگم اشک را پیدا کنید
روی قلبم عشق را پیدا کنید
روز مرگم خاک را باور کنید
روی قبرم لاله را پرپر کنید
خانه را وقف نیلوفر کنید
پیکرم را غرق در شبنم کنید
روز مرگم دوست را دعوت کنید
بعد مرگم خنده را سر کنید
رفتنم را ای دوستان باور کنید
عکس های مرگم
روز مرگم فقط یک چیز بهش میگم
بعد مرگم دیگه مهم نیست چراالان نیستی
بعد از مرگم….. جنازه ام رابسوزانید …میخواهم….حسرت سر خاک امدنم به دل خیلی ها بماند..
بلافاصله پس از مرگم…
مرا به خاک نسپارید؛
دوستانم عادت دارند که…
دیر بیایند…
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید
پس از مرگم
تو ای زیبا نگارم
بیا در جمع خوبان بر مزارم
خدایا کی میرسه مرگ من
به امید این روز …روز مرگم
من فقط مرگ میخوام…
هرگاه خبر مرگم را شنیدی
در پی مزاری باش که بر سنگش نوشته :
ساده بودم ، باختم !
کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم جانم را فدایش کنم.
موقع مرگم بهم گفتند آخرین خاستت چیه؟؟ گفتم :یه تیکه یخ بزارید سر قبرم چیکه کنه،…. پرسیدن چرا؟؟ گفتم آخه کسی رو ندارم سر قبرم گریه کنه سلامتیه بی کسا
واسه مرگم دست به داعا بشین
عکس های متن دار راجب مرگ
عکس نوشته مرگ و مردن
تو بیمارم کردی …..و تو باعث مرگم ….
عکس نوشته مرگ و مردن
عکس نوشته مردن
عکس نوشته مردن
زندگی یعنی ارزوی مرگ. مرگ ارزو
چنان دل کندم از دنیا که شکلم،شکل تنهایست.ببین مرگ مرا در خویش،که مرگ من تماشایست
مرگ حق است
بر مزارم گریه کن اشکت مرا جان میدهد….گریه هایت بوی عشق و بوی باران میدهد…..دست بر قبرم بکش تا حس کنی مرگ مرا…….دست هایت درد هایم را تسلا میدهد
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها دیدگانم همچو دالانهای تار گونه هایم همچو مرمرهای سرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد درد می خزند آرام روی دفترم دستهایم فارغ از افسون شعر یاد می آرم که در دستان من روزگاری شعله میزد خون شعر خاک میخواند مرا هر دم به خویش می رسند از ره که در خاکم نهند آه شاید عاشقانم نیمه شب گل به روی گور غمناکم نهند بعد من ناگه به یکسو می روند پرده های تیره دنیای من چشمهای ناشناسی می خزند روی کاغذها و دفترهای من در اتاق کوچکم پا می نهد بعد من، با یاد من بیگانه ای در بر آینه می ماند به جای تار مویی نقش دستی شانه ای می رهم از خویش و می مانم ز خویش هر چه بر جا مانده ویران می شود روح من چون بادبان قایقی در افقها دور و پنهان میشود می شتابند از پی هم بی شکیب روزها و هفته ها و ماهها چشم تو در انتظار نامه ای خیره میماند به چشم راهها لیک دیگر پیکر سرد مرا می فشارد خاک دامنگیر خاک بی تو دور از ضربه های قلب تو قلب من می پوسد آنجا زیر خا
ویدیو مرتبط :
نوشته شدن متن در افتر افکت