اخبار
2 دقیقه پیش | بازار خودرو/ قیمت جدید انواع رنو مدل 95اقتصادآنلاین/ قیمت جدید انواع رنو مدل 95 در قسمت تصاویر آمده است.منبع: اقتصادآنلاین |
2 دقیقه پیش | سریعترین خودروهای دهه 80 میلادیپدال/ آمار عمکرد شتاب خودروهای مختلف از قدیمالایام، از جایگاه مهمی در دنیای اتومبیل برخوردار بوده و این موضوع، هم از جانب خودروسازان و هم از جانب مجلات مختلف دنبال شده ... |
20 سریال تلویزیونی برتر 2015 (1)
روزنامه سینما - ترجمه ویسنا فولادی: 2015 را می توان سال ورود موج تازه مجموعه های تلویزیونی دانست. نه تنها شبکه های قدیمی سریال هایی جدید را روی آنتن خود فرستاده اند که شبکه های کابلی و سرویس های اینترنتی و حتی دیگر منابعی که تا چند سال پیش افراد کمی برای دانلود سریال های مورد علاقه شان به آن ها مراجعه می کردند، این روزها سریال های خوب و دیدنی زیادی را در اختیار کاربران خود گذاشته اند. در فهرست زیر 20 سریال برتر سال را بررسی خواهیم کرد.
جسیکا جونز مارول/ Marvel’s Jessica Jones
اولین سریال مارول برای شبکه نت فلیکس، «در دویل» در سطح قابل قبولی ظاهر شد. در «دویل» شاهد نسخه ای کوچک تر، خشن تر و جذاب تر از جهان داستانی مارول بودیم که البته برای تماشاگرانش صمیمی تر بود و با این حال بیش از آن که سریالی بدعت گذار باشد به سفری کوتاه و مختصر می ماند.چه کسی فکرش را می کرد این بدعت گذاری در نهایت، در جسیکا جونز دیده شود؟ پایلوت سریال نمایش داده شد و جسیکا جونز با حضور در کامیک کان نیویورک روزهای بهتری را تجربه کرد. کریستین ریتر یک کارآگاه خصوصی سرسخت است که در زندگی گذشته اش یک ابرقهرمان بوده. جسیکا جونز که اقتباسی از مجموعه کامیک بوک های بزرگ سال به همین نام است، از لحاظ فرمی و محتوا رویکرد پرخطرتری را در پیش گرفته و در مسائل مختلف بی محدودیت در آن صحبت می شود.
کاراکتر شرور دیوید تنانت نیز در یک زمان خارق العاده و رقت انگیز است و می توان یقین پیدا کرد که افراد دخیل در ساخت جسیکا جونز با تعهدمندی هرچه تمام تر این مجموعه را به نت فلیکس فرستادند.
بازی تاج و تخت/ Game Of Thronesفصل پنجم سریال پیشتاز و حماسی شبکه HBO در حالی پخش شد که هواداران و خوانندگان کتاب های مارتین را به اندازه تماشاگران سریال کتاب نخوانده متعجب کرد. دیوید بنیوف و دن وایس، خالقین سریال، به کشتن مظلوم ترین کاراکترهای اصلی نزدیک شدند و برخی دیگر را بی اهمیت جلوه دادند («فراموشش کن،، داووس، این جا وستروس است») و گروه بزرگی از تماشاگران را با حدس و گمان های شان تا شروع فصل تازه سریال رها کردند.سرنوشت جان اسنو به یکی از پربحث ترین اخبار اینترنتی تبدیل شد تا زمانی که اولین عکس از فصل ششم به طور رسمی پخش شد و کمی امیدوارمان نکرد. می توانستیم از خیر سند اسنیک ها و درون بگذریم و در عوض زمان بیش تری را در کنار یکی از کاراکترهای محبوب مان، جیمی لینستر (نیکولای کالستروالدا) بگذرانیم؛ اما با وجود تمام تهدیدها و خستگی هایی که به سراغ مان آمد چیزهای دیگری آتش هیجان مان را روشن نگه داشت: تریون (پیتر دینکلج) در نهایت با دنریس (امیلیا کلارک) ملاقات کرد، استنیس (استفن دیلین) درس گرامر به ما آموخت، نبردی سهمگین در هاردهوم شکل گرفت و آتش راهپیمایی شرم، دامن سرسی لنیستر (لینا هدی) را گرفت.
نارنجی مد تازه است/ Orang Is the New Blackفصل سوم سریال موفق شبکه نت فلیکس که در زندان زنان می گذرد از فصل دوم، سبک تر و از لحاظ ساختاری فشرده تر و با این حال کاملا خارق العاده بود. در حقیقت شاید گذشتن از ریتم بزن بهادری فصل دوم شاید برای بسیاری ناامیدکننده باشد اما این نشانه دلگرم کننده ای است که «نارنجی مد تازه است» ترسی از آزمایش ایده های جدید ندارد و در عوض ساختار سنتی خود را بسط می دهد. به طور کلی تهدیدها و خطوط داستانی که در فصل سوم پیش آمد به اندازه فصل های قبلی عمیق، غنی و فراگیر بود و این نشان می دهد که سریال مسیر متمایز خودش را در اظهارنظر درباره جنسیت، نژادپرستی، فمینیسم و دیگر مشکلات آدمیزادی طی می کند.فصل سوم در عین تحسین هوشمندی، قدرت و فردگرایی گروه بازیگران زنانه اش مجموعه ای از بهترین خطوط داستانی را برای کاراکترهای مرد خود فراهم آورد که در راس آن ها هیلی (مایکل جی. هارنی) و کاپوتو (نیک سندو) بهترین اجراها را از خود به نمایش گذاشتند.
بهتره با سال تماس بگیرید/ Better Call Saulاسپین آف ها کم تر به مجموعه های موفقی تبدیل می شوند و پیش بینی ها از ابتدا برای «بهتره با سال تماس بگیرید» خوب نبودند. این سریال وظیفه داشت به عنوان اسپین آفی بر «برکینگ بد»، شاید تحسین شده ترین سریال از زمان «سوپرانوها» پایین تر از حد انتظار ظاهر نشود. سریال با تمرکز بر بی اخلاقی مردی به نام سال که از زمان برکینگ بد، باب اودنکرک را در نقش او تبدیل به کاراکتری محبوب کرد، داستانش را دنبال می کند.البته برای خالق سریال، وینس گلیگان و دستیار او پیتر گلد انتخاب آسانی به نظر می آمد که از موفقیت پیشین این کاراکتر در مجموعه تازه خود استفاده کنند، این دو اما مسیری کاملا متفاوت را در پیش گرفتند. سریال تازه تقریبا همان خطوط اخلاقی را دنبال می کند و در حیطه تماتیک مشابهی با اجداد خود به سر می برد، با این حال این راه را در سطحی پایین تر از آن ها می پیماید و از طرح ایده های منفجرکننده نسبتا دوری کرده است. این البته در نهایت به نفع مجموعه خواهد بود. «بهتره با سال تماس بگیرید» شاید آن اسپین آفی نبود که هواداران «برکینگ بد» می خواستند اما قطعا همانی بود که به آن نیاز داشتند.
مدمن/ Mad Menدرام میتو وینر تنها طی چند سال تبدیل به یکی از مجموعه های کلاسیک دوران طلایی تازه تلویزیون شد. همین باعث نگرانی هوادارانی شد که پیشاپیش خواهان افت این سریال در فصل های پایانی نبودند. شاید حقیقت داشته باشد که فصل هفتم سریال- به خصوص در نیمه دوم- متقاعدکننده ترین فصل در تاریخ سریال نبود. بخشی از آن می تواند مربوط به خاصیت ذاتی این مجموعه باشد، با این حال اپیزود نهایی سریال بیش تر شبیه به نسخه طویل نمایشی موفقیت آمیز بود تا این که بخواهد جزئی از آن به شمار آید.شکی نیست که مدمن هنوز هم در صدر جدول سریال های برتر تلویزیونی می ایستد. وینر هیچ گاه مشخصا به خوشحال کردن تماشاگران یا پیروی از قوانین کسی جز خودش اهمیت نداده است و سریالش همیشه بیش از آن که به بهترین های آمریکا در تلویزیون نزدیک باشد، به بهترین های آن در ادبیات پهلو زده است. دقایق پایانی ای که با کاراکترهای سریال سپری کردیم، از سرنوشت غمگین بتی تا لحظاتی بی نظیر با حضور دان از یادمان نخواهد رفت.
آقای روبات/ Mr. Robotپیش از سال 2015 کسی شبکه USA را برای ساخت درام های ریسک پذیر یا جدی نمی شناخت. سریال هایی مثل "White Collar”، "Suits” و "Royal Pains” همگی در هوای آفتابی به سر می بردند و با گروه بازیگران پرتعدادشان به مجموعه های درام نزدیک تر بودند تا کمدی.زمان 60 دقیقه ای هر اپیزود هم در این نکته بی تاثیر نبود؛ بنابراین نمایش آقای روبات در تابستان سال گذشته به شکل خاصی غافل گیرکننده به نظر آمد. سم اسمیل در اولین تجربه سریال سازی خود تقریبا از هر نظر دست به حرکتی شجاعانه زده است، به خصوص در تقابل تم های فرهنگی متضاد و طرح ضدقهرمان های جامعه گریز. داستان سریال درباره الیون الدرسن (رامی مالک نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب) یک هکر اجتماع گریز است که برای ایجاد سرپوشی برای فعالیت های شبانه اش روزها به حرفه ای معمول مشغول است.
ضدقهرمان ها در تلویزیون افرادی ناشناخته نیستند، اما الیوت آن پسر بدل دل نشینی نیست که بتوانید در لحظه به او علاقه مند شوید. افشاگری بزرگی که در فصل اول اتفاق افتاد مشخصا کسی را غافل گیر نکرد اما به تماشاگران سریال فهماند که تماشای چندباره آقای روبات می تواند دنبال کردن آن را به تجربه ای دلپذیر تبدیل کند. این تریلری تاریک و متوهم است که تماشاگرانش را به چالش می کشد و هوش آنها را می سنجد.
رکتیفای/ Rectifyبا نمایش سه فصل، این درام ساندنسی را می توان شاعرانه ترین محصول تلویزیونی دانست. «رکتیفای» سریالی همه پسند نیست و متاسفانه این در امتیازهای پایینی که به آن داده شده به خوبی به نظر می آید. منتقدان از سرعت پیشروی پایین مجموعه نالیدند اما ترجیح می دهیم لغت «متفکرانه» را درباره آن به کار ببریم.خالق سریال، ری مک کینون در اثر خود داستان دنیل هولدن (آیدن یانگ) را دنبال می کند، مردی که از 20 سال حبس خود به جرمی که شاید مرتکب شده یا نشده باشد، خارج شده است. سریال درباره بی گناهی او تنها یک سوال را مطرح می کند که البته چندان اهمیتی هم ندارد. رکتیفای بر لحظات کوچک و بزرگی تمرکز می کند و می توان گفت در این میان فصل سوم، وضعیت درخشانی در مقایسه با دیگر فصل ها دارد. بزرگ ترین خوشحالی مان این است که فصل دیگری از این جواهر خاموش و کاراکترمحور در راه است. سریالی که از خوشی های کوچک در دل حزنی به مراتب بزرگ تر لذت می برد.
استاد هیچی/ Master of Nonعزیز انصاری همیشه حضوری سرگرم کننده و گاهی شیرین در «پارک ها و بازسازی ها» داشته است اما این سریال با محوریت کاراکتر او به راستی غافل گیرمان کرد. او پرسونای خاص خودش را بنا کرده که در مقایسه با دیگر بازیگران هم سطح او ارزش حقیقی اش را نمایان می کند. انصاری که بازیگر و دستیار خالق «پارک ها»، آلن ینگ بود در همکاری با این کارگردان کهنه کار یکی از بهترین سریال های شبکه نت فلیکس را به نمایش گذاشت.انصاری در این سریال نقش بازیگری نیویورکی را بازی می کند که با بلوغ، مسئولیت پذیری و رومانس سر و کله می زند و بهترین گزینه برای ساختار کلی آن است. شاید تماشای این سریال شما را به یاد «لویی» بیندازد. خاص بهترین لغت برای توصیف Master of Non است، از موضوع اصلی اپیزود دوم که به فرزندان نازپرورده خانواده های مهاجر می پردازد تا آن اپیزود مشهوری که در آپارتمان می گذرد، این بهترین و نادرترین فرصت برای انصاری بود که تجربیات شخصی خودش را از سر بگذراند و آن را پیش چشم تماشاگران جهانی بیاورد.
لین شلتون، جیمز پانسودلت و انصاری از کارگردانان این سریال هستند. سریالی سرگرم کننده که در عین حال به قدری اعتماد به نفس دارد که به سراغ تم های تازه و کم تر دیده شده در تلویزیون برود.
با هم بودن/ Togethernessبرادران دوپلاس قطعا اتفاقی خاص را برای خود رقم زده اند. آن ها از تهیه کنندگان بسیاری از عناوین مستقل سینمایی امسال بودند و جی هم در سریال «ترنسپرنت» یه ایفای نقش پرداخته ست، اما در میان تمام پروژه های مشترک آن ها در 2015، سریال شبکه HBO، «با هم بودن» با بازی مارک شاید بهترین آن ها باشد.سریال داستان زوجی متاهل به نام های برت (مارک دوپلاس) و میشل (ملانی لینسکی) و بهترین دوست آن ها، الکس (استیو زیسیز) و خواهرشان (آماندا پیت) را دنبال می کند. چیزی که وجود دارد وضعیت فلاکت بار برت و میشل است. گروه بازیگران همگی یکی از بهترین اجراهای خود را به نمایش گذاشته اند اما شکف اصلی سریال، زیسیز است، او پیش از این در برخی از فیلم های برادران به ایفای نقش پرداخته بود و حالا به فرصتی استثنایی برای نمایش توانایی هایش رسیده است. او در کنار دیگر کاراکترها عمق محزون و دلگیرش را در میان توده ای از شوخی های ناب عرضه می کند. تماشای چندباره هر اپیزود شاید دشوار باشد. این سریال درباره آدم های خوب و دوست داشتنی نیست، بلکه سریالی درباره آدم های واقعی و بامزه است.
توجیه شده/ Justifiedحقیقتا کسی «توجیه شده» را هیچ وقت مهم ندانسته است، دست کم در میان بهترین سریال های شبکه های کابلی، شاید برای این که کم تر به سریالی جدی تبدیل شده است. خوشبختانه سریال با فصل ششم و آخر خود به جایگاهی که شایسته اش بود رسید، چرا که در نهایت به مجموعه اقتباسی خارق العاده شبکه FX از کتاب المور لئونارد تبدیل شد. نمایش نهایی تیموتی اولیفنت در نقش افسر آمریکایی و بوید (والتر گوگینز) دشمن جنایت کار او از بهترین اتفاقات پیش آمده در این سریال بود که با بازگشت کیتلین دور به مجموعه قدرت بیش تری گرفت.گرت دیلاهانت، شی ویگهام و جف فیهی نیز از بازیگران این سریال بودند که با تماشای اجراهای شان حسرت خواهید خورد و متعجب خواهید شد که چرا پیش از این در هیچ سریال دیگری از آن ها استفاده نشده است. پی رنگ هزار تو گونه و دیالوگ هایی به یادماندنی (رایلن رو به یکی از دشمنانش می گوید: اگر می خواهی به تو شلیک کنم باید به سمت من بدوی.) و کاراکترهای پخته و عمیق که در مکانی اعجاب انگیز روزهای زندگی خود را سپری می کنند، از ویژگی های خاص این سریال هستند. متاسفانه لئونارد در سال 2013 از دنیا رفت اما به طور قطع از نتیجه کارش در تلویزیون راضی خواهد بود.
ادامه دارد...
ویدیو مرتبط :
20 بازی برتر سال 2015