فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
چرا فارغالتحصیلان حوزه علمیه به زادگاه خود باز نمیگردند
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در خصوص نقد عرفانهای نوظهور و چرایی بروز این جریانها در جامعه با محوریت نقد عرفان ضاله در گفتوگو با مجله الکترونیکی پاسخ به بیان دیدگاههای خود در این رابطه پرداخت که در ادامه گزیدهای از این گفتوگو میآید:
-مهمترین روش برای شناخت عرفان راستین، فعالیت ایجابی است؛ اگر عرفان اصیل اسلامی و عقاید و اخلاق و فقه و به تعبیر کلی، فرهنگ اصیل اسلامی را معرفی کنیم، مخاطبان، خودشان هر چه را که در چارچوب آن نگنجد، انحرافی و مشکلدار خواهند دانست، بسیاری از جوانان و توده مردم مانند کاسب و معلم و محصل، بدون آنکه فقه و کلام و فلسفه اسلامی را خوانده باشند، فرقههای صوفیه را نمیپذیرند و به خانقاه نمیروند و به مسجد میروند، به حسینیه و فاطمیه و مهدیه میروند، چون میدانند بدعت نیست، ولی به خانقاه نمیروند، هر چند اسم حسینیه داشته باشد؛ سرشان کلاه نمیرود.
-با اینکه تحقیق مفصلی نکردهاند و معیاری در دست ندارند، به دلیل ارتباطشان با علما، با بحث ایجابی یعنی اسلام ناب آشنا هستند، حتی اگر مسجدی هم در برابر اسلام ساخته شود، آن را «مسجد ضرار» و برخلاف اسلام میدانند و نمیپذیرند.
بسیاری از جوانان و توده مردم بدون آنکه فقه و کلام و فلسفه اسلامی را خوانده باشند، فرقههای صوفیه را نمیپذیرند و به خانقاه نمیروند
-وقتی حوزه علمیه ما پر از روحانیانی است که هیچگاه فارغالتحصیل نمیشوند تا به زادگاهشان برگردند، طبیعی است که شهرهایشان جولانگاه تصوف انحرافی و عرفانهای کاذب شود.
-بنابراین بهترین معیار تشخیص جریان انحرافی، خوب فهمیدن و خوب فهماندن جریان اصیل اسلامی به جامعه است، عقلستیزی، وحیگریزی، خانوادهستیزی و بیاعتقادی به خدا از شاخصهای شناخت جریانهای مقابل اسلام است. خلاصه آنکه اسلام اصیل، معیار کشف انحراف است.
-برخی از پزشکان متخصص و مهندسان و دارندگان تحصیلات عالی را دیدهام، به جریانهایی جذب شدهاند که رهبرانشان واقعاً بیسوادند؛ نه تحصیلات حوزوی دارند و نه تحصیلات دانشگاهی.
-افراد بسیار ثروتمندی بودند که در زندگی این جهانیشان لذتهای زیادی بردند، ولی کمکم گرفتار افسردگی شدند و چون انسان، فطرتاً معنویتگراست، احساس خلأ و تنهایی و پوچی، آنها را به سمت خودکشی کشاند، برخی از آنها پس از آشنا شدن و ارتباط با جریانهای معنویتگرای نوپدید، مقداری از خلأ معنویشان را پر کردند و آرامش نسبی پیدا کردند و درپی آن مسیر زندگیشان هم تغییر کرد.
-بارها کسانی را دیدم که به فرقههای صوفیه جذب شده بودند و درباره علت آن میگفتند که به دنبال موسیقی و لات و الواطی بودند؛ هنگام احساس کمبود معنویت، با یک صوفی آشنا شدند و او به خانقاه برد و جذب تصوف شدند.
-با بعضی از کسانی که به «عرفان حلقه» گرایش دارند، جلساتی داشته و دیدگاه رهبرانشان را هم مطالعه کردهام که در دو کتاب، منتشر شده است؛ فیلمهایشان را هم دیدهام.
چرا کتاب «علل الشرایع» مرحوم صدوق به حاشیه رفته است؟ مردم در کنار احکام، به معنویت هم نیاز دارند
-به کسی که خلأ معنوی دارد و تا مرز خودکشی رفته است، تلقین میکنند که اگر با کیهان حقیقی ارتباط پیدا کند و زمین و آسمان مرتبط شوند، مشکلش حل میشود. از او میخواهند آماده ارتباط با کیهان شود و داد بزند و نعره بکشد؛ او همچنین میکند و انرژیاش خالی میشود. حالش را که میپرسند، میگوید احساس راحتی میکند و آرامش پیدا کرده است.
-بیان احکام شرعی، بیشترین سهم را در کارهای تبلیغی عالمان و مبلغان دینی داشته است، چون فقه را بیشتر به معنای احکام دانستهاند، روحانیان کاروانها در حج عمره و تمتع، به احکام طواف و احرام و سعی صفا و مروه بیشتر توجه دارند، تا اسرار و آداب معنوی حج؛ بعضیها اشاره مختصری میکنند و بعضیها هم نه. آیا در کنار اینهمه بیان احکام نماز، از اسرار آن هم گفتهایم؟ چرا کتاب «علل الشرایع» مرحوم صدوق به حاشیه رفته است؟ مردم در کنار احکام، به معنویت هم نیاز دارند.
-در مجالسی که برای اهلبیت (ع) میگیرند، به برکت انس با آن بزرگواران، بخشی از نیازهای معنویشان تأمین میشود، ولی بعد معرفتی، ضعیف است. بعد معرفتی احکام شرعیمان خوب، ولی بعد معنویشان ضعیف است.
-باید این خلأها پر شود و اسلام جامعی را به مردم معرفی کنیم که هم معرفت داشته باشد و هم معنویت، هم بینش داشته باشد و هم منش و کنش.
با مدیریت جریان فراماسونری انگلیس، حاکمیت عربستان به دست وهابیها افتاد و آنها جنایتهای بسیاری را همراستا با اهداف انگلیس انجام دادند
-به نظرم بخشی از مردم متدین که به دین عمل کردهاند به جریانهای انحرافی جذب نمیشوند. کسانی هم که اسلام را نمیشناسند، پس از آشنایی با آن خواهند فهمید باید سراغ مذهب صحیح بروند و نه مکتب عرفانی غلطی که منشأ درست و حسابی ندارد و عقلستیز هم است و اصلاًً اجازه فکر کردن را نمیدهد.
-معنویت منهای عقلانیت، ارزشی ندارد؛ هم چنان که عقلانیت منهای معنویت هم آسیبزاست.
-نمیگویم همه جریانها را فراماسونری به وجود آورده است، بلکه آنها را مدیریت و هدایت کرده، جهت داده و گاهی هم تأسیس کرده است؛ مثلاً علیمحمد باب در اثر انحرافاتی که داشت، تشکیلات بابیت را به راه انداخت و فراماسونری هم مدیریتش کرد؛ طوری که بهائیت در دل بابیت شکل گرفت؛ بنابراین بهائیت را فراماسونری ایجاد کرد. ابتدا در روسیه و انگلیس و بعد هم در آمریکا تقویتش کرد.
-وهابیت یکی از جریانهایی است که فراماسونری در تأسیسش هیچ نقشی نداشت. بعد از فروپاشی دولت عثمانی که عربستان مستعمره انگلیس شد، حاکمیت در دست شیعیان بود و شریف حسین حاکم بود. با مدیریت جریان فراماسونری انگلیس، حاکمیت عربستان به دست وهابی ها افتاد و آنها جنایتهای بسیاری را در یک قرن گذشته، هم راستا با اهداف انگلیس و استعمار انجام دادند؛ جنایتهای گروه «القاعده» وابسته به وهابیت یک نمونه است.
-با مدیریت و هدایت فراماسونری است که جریان تکفیری شیعه با ادعای عالم شیعه بودن، در سایتها و شبکههای ماهوارهایاش همه و حتی علمای شیعه را تکفیر میکند.
انقلاب اسلامی جریان جدیدی را به راه انداخت و از حکومت دینی و حقوق دینی سخن گفت و دین اسلام با تفکر شیعی جان گرفت و تفکر صدها ساله فراماسونری را به چالش کشید
-بعضی از آنها حرفهایی را در کویت زدند که به 10 سال زندان محکوم شدند، ولی سفیر انگلیس بیرونشان آورد و راهی ایران شدند؛ سپس دولت انگلیس به آنها ویزا و اقامت و امکانات داد تا حسینیه راه بیندازند و در انگلیس به اسم شیعه قمهزنی کنند و با شبکههای ماهوارهایشان آنگونه به مقدسات اهلسنت اهانت کنند.
-همه عرفانهای نوپدید مانند «اکنکارد، اشو، سایبابا، رامالله، در آمریکا و جاهای دیگر هم هستند؛ بسیاری از موسیقیها مانند «راپ، متال، هویمتال، بلکمتال، جاز» را سیاهپوستها در اعتراض به نژادپرستی بهوجود آوردند، ولی جریان فراماسونری، آنها را به قهقرای انحرافات اخلاقی کشاند تا گرفتار افیون خود شوند و عقلشان کار نکند که بخواهند به مسائل سیاسی اجتماعی و مبارزه با نژادپرستی بپردازند.
-سوسیالیسم، کمونیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، نازیسم و هر مکتب و ایدئولوژی دیگر در دنیا به سکولاریسم اعتقاد داشتند و جزء بدیهیات فکری و اجتماعی بود. انقلاب اسلامی با کنار زدن همه آنها، جریان جدیدی را به راه انداخت و از حکومت دینی و فرهنگ و سیاست و اقتصاد و اخلاق و حقوق دینی سخن گفت و دین اسلام با تفکر شیعی جان گرفت و تفکر صدها ساله فراماسونری را به چالش کشید.
-عرفانهای کاذب، معنویتهای نوپدید، فرقههای مذهبی، جریانهای روشنفکری و جریانهای الحادی گوناگون را در جامعه ایرانی ترویج میکنند تا آن را گرفتار تفرقه کنند و نتواند پیامش را به دنیا برساند.
-نهاد مستقلی را در حوزه علمیه نمیشناسم که جریانشناسی کند؛ اما برخی از مؤسسههای غیرانتفاعی هستند که در زمینه معنویتهای نوپدید و جریانهای دیگر تحقیق میکنند. جا دارد در حوزه هم پژوهشگاه جریانشناسی شکل بگیرد و گروههای تخصصی با روشهای میانرشتهای به مطالعه جریانها بپردازند. لازم است جزو اولویتهای حوزه باشد که متأسفانه هنوز نیست.
انتهای پیام/ک
http://fna.ir/TFFSFSویدیو مرتبط :
برخی از فارغ التحصیلان پزشکی فارغ از علم طبابت هستند