سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



انتخابات ونزوئلا در گفتگو با حمید شهرابی: این شکست تلنگری برای نیروهای انقلابی در آمریکای لاتین بود


انتخابات ونزوئلا در گفتگو با حمید شهرابی: این شکست تلنگری برای نیروهای انقلابی در آمریکای لاتین بود

مشرق/ متن پیش رو در مشرق منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

خبرنگار بین الملل مشرق در خصوص تحلیل انتخابات پارلمانی ونزوئلا با حمید شهرابی کارشناس مسائل آمریکای لاتین گفتگو کرده است. شهرابی معتقد است که از زمانی که انقلاب بولیواری در ونزوئلا پیروز شد، تا کنون حدود 20 انتخابات در این کشور برگزار شده که در دو عدد از آن‌ها نیروهای طرف‌دار چاوز که به چاویستا معروف هستند، شکست خورده‌اند. دومین آن‌ها همین انتخابات پارلمانی اخیر است که نتایج آن اعلام شد.

 طبق آخرین نتایج، ائتلاف نیروهای مخالف دولت بولیواری موفق به کسب 107 کرسی از مجموع 167 کرسی مجلس شده است و این در حالی است که ائتلاف طرفداران حزب حامی دولت 55 کرسی را به دست آورده است. پیش‌بینی می‌شود که از ‌5 کرسی باقیمانده حداقل 3 نماینده دیگر به اپوزیسیون بپیوندند. بدین ترتیب در شرایط حاضر اپوزیسیون سه پنجم کرسی‌های مجلس را به دست آورده و با این میزان از آرا ‌ ‌می‌تواند معاون رئیس‌جمهور و وزرا را استیضاح کرده و اختیارات ویژه رئیس‌جمهور را نیز محدود کند. هم‌چنین با کسب 2 کرسی باقیمانده دیگر نیروهای مخالف از رأی دو سوم نمایندگان مجلس برخوردار خواهند شد و با این میزان از رأی می‌توانند خواستار برگزاری رفراندوم برای برکناری رئیس‌جمهور و ایجاد تغییرات در قانون اساسی انقلاب بولیواری شوند. این نتایج قطعا زنگ خطری است، نه تنها برای رهبری انقلاب بولیواری در ونزوئلا بلکه برای کل جبهه مقاومت ضداستکباری در آمریکای لاتین.

شهرابی معتقد است که الآن نظام سلطه آن‌قدر در دنیا بی‌اعتبار شده که نیروهای طرف‌دار آمریکا در کشورهای مختلف، خودشان را از این طریق معرفی نمی‌کنند بلکه پشت عناوین دیگری پنهان می‌شوند. در ونزوئلا خیلی از نیروهایی که با رهبری چاویستا رقابت می‌کنند، به دروغ این ادعا را دارند که می‌خواهند برنامه‌های چاویستا را بهتر از خود آن‌ها اجرا کنند، یعنی خودشان را به انقلاب وصل می‌کنند. گروه‌هایی که علناً وابستگی خود را به آمریکا اعلام می‌کردند، الآن چون منزوی شده‌اند، تلاش می‌کنند هویت خود را پنهان کنند.

وی در ادامه می گوید: اکثریت رسانه‌های صوتی و تصویری و کاغذی در ونزوئلا در اختیار گروه‌های معارضی است که خواستار سرنگونی دولت حاکم هستند و حتی برای مبارزه خشونت‌آمیز با دولت تبلیغ می‌کنند. از طرف دیگر از آن‌جایی که نفت تحت کنترل دولت ونزوئلاست، عربستان با کاهش قیمت نفت تلاش می‌کند علاوه بر ایران، دولت حاکم ونزوئلا را هم تحت تأثیر قرار دهد.

وی در ادامه افزود: در آینده نه چندان دور خواهیم دید که نیروهای پیروز در انتخابات پارلمانی از آن‌جایی که خودشان مسبب مشکلات جامعه هستند، قادر به پاسخ‌گویی به این مشکلات نخواهند بود. برنامه ریاضت اقتصادی در دستور کار تمام نظام‌های وابسته به سرمایه‌داری قرار دارد و هیچ استثنائی ندارد. نیروهای پیروز در انتخابات ونزوئلا هم به خاطر آن‌که منافعشان با منافع نظام سلطه گره خورده است، مجبور خواهند شد تا به مردم این کشور فشار بیاورند و بنابراین عملاً مردم را از خود خواهند راند که این فرصت مناسبی را برای نیروهای انقلابی فراهم خواهد کرد تا سازمان‌دهی خود را تعمیق کنند و مماشات را با پایگاه‌های نفوذ نظام سلطه در کشور، کنار بگذارند.

وی در بخشی دیگر از صحبت هایش می گوید:‌ اتحاد میان سنگرهای مقاومت تنها عاملی است که می‌تواند تضمینگر مقابله با نظام سلطه باشد. الآن حضور ما و هم‌کاری فعال ما با اتحادیه‌های آلبا، بریکس، شانگهای و مانند این‌ها بنیه مقاومت و به خصوص اقتصاد مقاومتی را تقویت می‌کند تا بتوانیم با فشارهای نظام سلطه و سرمایه داری مقابله کنیم.

ادامه این مصاحبه به شرح زیر است:

 پذیرفتن شکست نشانه دموکراتیک بودن حکومت در ونزوئلاست
نتیجه انتخابات پیروزی اپوزیسیون و گروه‌های مخالف دولت ونزوئلا بوده است. آن‌چه در وهله اول مهم است این است که حزب حاکم و حامی انقلاب بولیواری ونزوئلا، این شکست را پذیرفته است. پذیرفتن شکست در انتخابات سال‌ها تبلیغات غربی و به خصوص آمریکا و متحدانش علیه دولت این کشور را باطل می‌کند، چون این‌ها می‌گفتند دولت در ونزوئلا و ساختار انتخاباتی در این کشور، دموکراتیک نیست.

 متهم کردن دولت های پیروز به تقلب
همیشه انتخابات‌هایی که منجر به روی کار آمدن طرف‌داران آمریکایی نشده‌اند، از طرف رسانه‌های حامی آمریکا زیر سؤال رفته‌اند. خود این مسئله می‌شود یک تفاوت میان دولت حامی انقلاب بولیواری با حکومت‌های طرف‌دار آمریکا. یکی نتایج انتخابات را حتی اگر خلاف میلش باشد، می‌پذیرد، اما آن یکی اگر انتخابات مطابق میلش نبود، نتیجه آن را نمی‌پذیرد. در کشور خودمان هم این اتفاق افتاده است و این تفاوت میان نیروهای دموکراتیک با نیروهای طرف‌دار آمریکا سابقه دارد که واضح‌ترین مثال آن، انتخابات سال 88 بود.

درباره دلایل شکست حزب حاکم در ونزوئلا و این‌که این شکست قابل پیش‌بینی بود، در ادامه توضیح خواهم داد، اما نکته مهم در این‌جا این است که یک دولت اگر می‌خواهد بر مردم حکومت کند، باید شکست خود را هم بپذیرد. تنها راه فائق آمدن بر این شکست‌ها، پذیرش آن‌هاست. این عبارت که می‌گویند «شکست می‌تواند مقدمه پیروزی باشد» کاملاً صحت دارد، البته به شرطی که این شکست به رسمیت شناخته شود و سپس از آن درس گرفته شود.

دخالت آمریکا در انتخابات ونزوئلا
شکست دولت حاکم در ونزوئلا دو جنبه بسیار مهم دارد. اول این‌که آمریکا به شدت در روند برگزاری انتخابات در این کشور (مانند بسیاری از کشورهای دیگری که پیرو خط مقاومت هستند) دخالت داشت. این دخالت هم اشکال مختلفی داشت، از جمله تبلیغات کذب و ترور شخصیت. جالب است بدانید که در انتخابات پارلمانی اخیر ونزوئلا، در خود این کشور تبلیغات از چند هفته قبل از انتخابات آغاز شد، اما آمریکایی‌ها از ماه‌ها قبل به نفع نماینده‌های طرف‌دار خود تبلیغات می‌کردند. حکومت را به فاشیسم و دیکتاتوری متهم می‌کردند و حتی چند روز قبل از برگزاری انتخابات، یکی از فعالین اپوزیسیون کشته می‌شود تا بگویند دولت او را از بین برده است. البته به رغم تبلیغات آمریکایی‌ها و اپوزیسیون طرفدار آمریکا بعدا معلوم شد که این شخص از رهبران یک گروه مافیایی بوده و توسط اعضاء یک گروه مافیایی رقیب به قتل رسیده است.

بگذارید مثالی از این تبلیغات بزنم که برای مردم ایران هم ملموس باشد. ما در تاریخ انقلاب اسلامی، انتخاباتی را داشتیم که مردم تحت فشار هجمه تبلیغاتی غرب، در حالی به پای صندوق‌های رأی رفتند که تصور می‌کردند اگر برخی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری که تأیید صلاحیت هم شده‌اند، پیروز شوند، جنگ و بدبختی، کشور را فرا خواهد گرفت. این نشان می‌دهد تأثیر رسانه‌های تحت کنترل طرف‌داران دولت آمریکا در فضای سیاسی و اجتماعی یک کشور تا چه اندازه می‌تواند قوی باشد.

ضعف ارائه برنامه مشخص در داخل
با این حال، شکست حزب حاکم در ونزوئلا در انتخابات پارلمانی اخیر، صرفاً با اشاره به این تبلیغات قابل توجیه نیست. جنبه دوم این شکست، وضعیت داخلی در جامعه خود ونزوئلا بود: تورم سرسام‌آور، بی‌ارزش شدن ارز ملی، مشکلات اجتماعی و فشار اقتصادی که بیش‌تر از همه روی دوش قشرهای ضعیف جامعه سنگینی می‌کرد. افرادی که این فشار اقتصادی را ایجاد کرده بودند و الآن برنده انتخابات شده‌اند، مسئولیت مشکلات اقتصادی را صرفاً متوجه دولت حاکم می‌دانند. یعنی من به عنوان یک سرمایه‌دار در قالب گروهی کاملاً سازمان‌یافته که از آمریکا خط می‌گیرد، کالا را در بازار احتکار می‌کنم، اما بعد مسئولیت کمبود کالا و تورم را به عهده دولت می‌گذارم.

دو مشکل اصلی مردم آمریکای لاتین در طول تاریخ
اگر شما در تاریخ آمریکای لاتین نگاه کنید، یک بررسی واقع‌بینانه نشان می‌دهد مشکلات اقتصادی که بر مردم تحمیل شده است، منشأ اصلی آن نظام سلطه و یک نیروی اجتماعی به نام «طبقه سرمایه‌داری وابسته» بوده است. این‌ها باعث شده تا صنایع بومی کشورهای منطقه رشد پیدا نکند، بلکه این کشورها صرفاً به بازار کالاهای نظام سلطه تبدیل شوند. اما الآن این نیروی اجتماعی که خودش عامل مشکلات اقتصادی بوده، تقصیر را به گردن دولت می‌اندازد.

 تناقض در نتیجه آرای انتخابات با واقعیت جامعه
در جامعه‌ای که اکثریت مردم، فقیر هستند، یک اقلیت ثروتمند و سرمایه‌دار در انتخابات پیروز می‌شود. علت این تناقض چیست؟ البته ابزارهای رسانه‌ای و حکومتی دارند، اما علت اصلی چیز دیگری است: عدم عرضه برنامه‌ای توسط دولت حاکم که بتواند با این نفوذ اقتصادی مقابله کند و بسیج مردم پیرامون آن برنامه. برنامه‌ای عملی باید برای مقابله با تورم، بی‌کاری، و احتکار و کمبود کالا ارائه و پیاده شود.

البته این‌ها مشکلاتی است که راه‌کار ساده و کوتاه‌مدت ندارد. صحبت ما از یک طبقه اجتماعی و یک نیروی قوی سلطه است. راه‌کار این مسئله، صرفاً اتکا به قدرت سازمان‌یافته مردم است که این نیرو در انقلاب بولیواری جنبش «چاویستا» می‌باشد و همین نیرو نقطه قوت انقلاب بولیواری به‌شمار می‌رود. پایه‌های این نیرو در محله‌های فقیر ونزوئلا مستقر است.

 نیروهای چاویستا چیزی معادل بسیج مردمی در ایران
اگر بخواهیم خیلی ساده بگوییم نیروهای چاویستا، در حقیقت مردم فقیر ونزوئلا هستند. شاید بتوان آن‌ها را معادل نیروی بسیج در ایران تلقی کرد. با این تفاوت که نیروهای چاویستا برای آن‌که سرپناه برای مردم محروم تهیه کنند، آستین‌ها را بالا زده‌اند. در میان خودشان وقتی صحبت می‌کنند، می‌گویند که از الگوهای مختلفی هم بهره برده‌اند، از جمله حزب‌الله. به صراحت می‌گویند یکی از الگوهایی که در رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی از آن استفاده می‌کنند، روش فعالیتی حزب‌الله است؛ از ایجاد سرپناه گرفته تا امکانات آموزشی و بهداشتی در سطح کشور. این یعنی نتیجه انتخابات اخیر اگرچه به نفع چاویستا نیست، اما به معنای شکست قطعی آن‌ها هم نخواهد بود، به خاطر ریشه‌هایی که این جنبش در جامعه ونزوئلا دوانده و دست‌آوردهایش طی 17 سال گذشته. از بین بردن این دست‌آوردها صرفاً با یک انتخابات ممکن نیست، مگر آن‌که نیروهای ضدانقلاب در ونزوئلا بتوانند انقلاب را قاطعانه شکست دهند که این با توجه به رابطه واقعی نیروها محتمل به نظر نمی‌رسد.

 اهمیت همکاری کشورهای حوزه مقاومت
یک مساله دیگر که اهمیت دارد این است که اگر بخواهیم به صورت کلان‌تر به مسئله نگاه کنیم این سؤال پیش می‌آید که چرا کشورهای حوزه مقاومت با آن‌که می‌توانند در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی به هم کمک کنند، چنین هم‌کاری‌هایی آنطور که باید صورت نمی‌گیرد. این مسئله یک نیاز و یک ضرورت است که طرح آن باعث می‌شود به آن توجه شود و راه‌کارهایی اتخاذ شود که بتواند به رفع این ضعف منجر گردد. مسئله مهم این است که تا وقتی این واقعیت ساده تشخیص داده نشود و این اراده شکل نگیرد که دست پایگاه نفوذ نظام سلطه در کشورهای خط مقاومت، یعنی طبقه سرمایه‌داری وابسته به نظام سلطه که کنترل جریان تولید و فرایند سرمایه‌گذاری را دارد، از نظام اقتصادی کشورها قطع نشود، نهضت مقاومت و این کشورها همیشه در معرض خطراتی مانند شکست در انتخابات‌ها و حتی ضربات اساسی‌تر هستند.

راهی جز قطع کردن دست سرمایه داران تحت حمایت غرب وجود ندارد
البته این کار به این سادگی‌ها هم نیست. این شبکه‌ها به خصوص چون ماهیت اقتصادی دارند، بسیار پیچیده هستند و سابقه و ریشه قدرتمندی در جوامع دارند و از سوی کشورهای قوی هم حمایت می‌شوند. اما صحبت از سادگی یا سختی این مبارزه نیست. بحث این است که راه دیگری وجود ندارد. البته یک نقطه‌نظر دیگر هم وجود دارد و آن این‌که اگر متکی به نیروهای پایین جامعه، نیروهای مستضعف، کارگر، روستایی، تولیدکننده‌های خرد و کشاورزان بشویم، و اگر برنامه عملی و قابل لمس ارائه شود، این مسئله از آن حالت سختی بیرون می‌آید. بنده این نظریه را که مبتنی بر واقعیت است قبول دارم.

می‌توان مثالی از ایران زد و مشابه آن را در ونزوئلا متصور شد. ما 22 بهمن و روزهای مشابه آن را داریم که اکثریت مردم ایران به خیابان‌ها می‌آیند و علناً اعلام می‌کنند که ما پای انقلاب هستیم و جلوی آمریکا می‌ایستیم. بسیاری از این‌ها فرزند و شهید داده‌اند، یعنی می‌شود روی حرفشان حساب کرد. اما این نیروها بعد از آن‌که راه‌پیمایی تمام می‌شود، چه اندازه در رفع مشکلات جامعه از فقر و گرسنگی گرفته تا بهداشت و مسکن، سازمان‌دهی می‌شوند؟ چه اندازه ما از الگوی حزب‌الله بهره‌برداری کرده‌ایم؟ حزب‌الله چه کار می‌کند که تبدیل به نماینده اکثریت جامعه می‌شود؟ اگر کسی سرپناه بخواهد برایش می‌سازند. دارو بخواهد، دارو به او می‌دهند. کار نداشته باشد، به او رسیدگی می‌کنند و این یعنی دست به عملیاتی که باعث جلب حمایت اکثریت قاطع مردم می‌شود.

 دو راه حل برای مقابله با مشکلات انقلاب
دو راه برای حل مشکلات وجود دارد. یکی این‌که بگوییم چرا دولت این کارها را نمی‌کند، که این روش باید باشد. اما روش دیگر این است که خودمان هر کاری می‌توانیم، بکنیم. ارائه برنامه‌ای که بتواند به طور قاطع مبارزه کند با نفوذ طبقه سرمایه‌داری وابسته به نظام سلطه، در درازمدت تنها راه تضمین پیروزی قاطع و بیمه انقلاب در مقابل شکست‌های مقطعی مانند آن‌چه الآن ونزوئلا با آن مواجه است، خواهد بود.
بسیاری از انقلابیون ونزوئلا الآن نسبت به عدم اتخاذ راه‌کارهای قاطع توسط دولت حاکم، انتقاد دارند. این‌ها نشان می‌دهد فضای داخلی هم علاوه بر دخالت‌های نظام سلطه، عاملی در شکست حزب حاکم در انتخابات اخیر بوده است. اما راه‌کار چیست؟ راه‌کار را می‌توانیم با نگاهی به تاریخ برخی دیگر از کشورها ببینیم. شما اگر به کوبا نگاه کنید که چند ده سال است تحت تحریم‌های آمریکا قرار دارد، می‌بینید که وقتی شوروی که حامی انقلاب این کشور بود، از هم پاشید، خود کوبایی‌ها می‌گویند انقلاب ما وارد کما شده بود و نفس‌های آخرش را می‌کشید.

با این حال، انقلاب این کشور یک تصمیم می‌گیرد: اگر یک نفر در کشور بی‌کار باشد، ما در قبال زن و بچه او مسئول هستیم. فقط هم شعار نیست. این کار باید انجام شود. وقتی صحبت از مدیریت می‌کنیم، منظورمان مدیریتی نیست که در دانشگاه سوربون یا ام‌آی‌تی به شما آموزش می‌دهند. منظور این است که مسئولین، برنامه‌ریزی کنند تا گرسنه در کشور نداشته باشیم. شهروندی به خاطر عدم دسترسی به پول برای تهیه دارو، نمیرد.

 ارتباط شکست حزب حاکم در آرژانتین با نتیجه انتخابات ونزوئلا
مدتی قبل شاهد پیروزی نیروهای اپوزیسیون در آرژانتین هم بودیم. یکی از عوامل پیروزی اپوزیسیون در ونزوئلا، پیروزی نماینده حامی نظام سرمایه‌داری در آرژانتین بود. کشورهای آمریکای لاتین ارتباط نزدیکی با هم دارند. یادمان نرفته که پس از پیروزی چاوز در سال 1998، زنجیره پیروزی‌های نیروهای نهضت مقاومت در آمریکای لاتین شکل گرفت. قطعاً همان‌طور که پیروزی نیروهای مقاومت در یک کشور می‌تواند بر کشورهای دیگر منطقه تأثیر بگذارد، شکست این نیروها هم همین‌گونه است، به خصوص در کشورهای مانند آرژانتین که یکی از رکن‌های اساسی در بنیه اقتصادی منطقه آمریکای لاتین است. در همان کشور هم اگر نگاه کنید، دلایل پیروزی نیروهای راست‌گرا، خارج از همان‌هایی نیست که درباره ونزوئلا بیان کردیم

 نمی شود ادعای انقلابی بودن داشت ولی مأیوس بود
مبارزه میان جبهه فقر و غنا، مستضعفین و مستکبرین، مبارزه‌ای است که سرنوشت بشریت را تعیین می‌کند. هیچ نیروی انقلابی نمی‌تواند ادعای وفاداری و اعتقاد به انقلاب داشته باشد و در عین حال، چشم‌انداز امیدوارانه به این مبارزه نداشته باشد، با یأس مبارزه کند، شکست‌های مقطعی را عمومیت بدهد. بنابراین راه برای پیروزی بر این شکست مقطعی قطعاً وجود دارد، به شرط آن‌که قابلیت‌ها دیده شود، شکست به رسمیت شناخته شود، جلوی نفوذ نظام سلطه با راه‌کارهای عملی و تعمیق بسیج توده‌ای گرفته شود.

 شکست در انتخابات ضربه عمیقی به انقلابیون ونزوئلا وارد نمی کند
ونزوئلا یکی از کشورهای مهم در آمریکای لاتین و حوزه مقاومت است. این شکست آن‌قدر عمیق نیست که ضربه سختی به انقلاب ونزوئلا بزند. این را باید در نظر بگیرید که الآن نیروی اجرایی کشور ونزوئلا هم‌چنان در دست رئیس‌جمهور و نیروهای چاویستی و طرف‌داران رهبر فقید انقلاب بولیواری است. طبق قانون، برای تغییر رئیس‌جمهور توسط پارلمان، نیروهای مخالف باید دو سوم از کرسی‌های مجلس را داشته باشند، که الآن کسب نکرده‌اند. اگرچه که پیروز انتخابات شدند، اما به دو سوم کرسی‌ها دسترسی ندارند. اگر این تعداد کرسی را به دست می‌آوردند، قطعا رئیس جمهور را تغییر می دادند. حتی یک ساعت هم صبر نمی‌کردند. بدون شک. با این پیروزی، هنوز هم امیدوار هستند که در انتخابات‌های بعدی ریاست‌جمهوری بتوانند دولت را در دست بگیرند. اما واقعیت این است که اکثریت مردم آمریکای لاتین از این پیروزی خشنود نیستند، چون بافت اجتماعی منطقه آمریکای لاتین، بالای 70 یا حتی 80 درصد جامعه مردم مستضعف هستند و قطعاً از پیروزی نمایندگان نظام سرمایه‌داری در انتخابات خوشحال نخواهند بود.

 این شکست تلنگری خواهد بود به نیروهای انقلابی
آن‌چه که من اعتقاد دارم می‌تواند شکل بگیرد و هم انشاءالله شکل خواهد گرفت، این است که این شکست تلنگری به نیروهای انقلابی خواهد زد تا آن‌ها را از خواب بیدار کند تا قاطع‌تر در مبارزه درگیر شوند و مردم را بسیج کنند تا نه تنها در مسائل نظامی، بلکه در مسائل اجتماعی مانند فقر و گرسنگی پاسخ‌گوی نیازهای جامعه باشند. راه‌حل در یک جمله این است: بسیج مردمی حول برنامه پاسخ‌گو به مسائل اجتماعی. بسیجی که سوای از دولت به این فکر باشد که ما، به عنوان نیروی بسیج مردمی، نمی‌خواهیم ببینیم که یک نفر گرسنه در کشور ما وجود دارد.

ممکن است تصور شود اگر چاوز بود این شکست رخ نمی داد
شاید برخی تصور کنند که اگر امروز آقای چاوز در قید حیات بود این شکست رخ نمی داد ولی باید بگویم آقای مادورو نزدیک‌ترین شخص به چاوز در جامعه ونزوئلا بود. هم حرف‌ها و هم عملکرد او هم نشان می‌دهد که واقعاً به خط مشی چاوز وفادار بوده است. در این تردیدی نیست. با این حال، نمی‌توان کاریزما، شخصیت، محبوبیت و سابقه چاوز را نادیده گرفت. سخت است که بگوییم اگر چاوز الآن رئیس‌جمهور بود، این اتفاق می‌افتاد یا نه. به نظر من آن‌چه فقدانش موجب شکست اخیر شده، برنامه‌ای قطعی مبتنی بر بسیج مردمی و با هدف حل مسائل اجتماعی بوده است.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
جاذبه های آمریکای لاتین